نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 44
مىبايست همه مردم حق را بهطور يكسان مىپذيرفتند و حتى
دو نفر در آن اختلاف نمىكردند.
3- برخى برآنند كه «فطرت، صفحه سفيدى است كه در بدو امر،
چيزى در آن نيست، ولى هرچه در آن نوشته شود مىپذيرد، چه الهام رحمانى باشد و چه وسوسه
شيطانى.» [1] اين تعريف نيز كامل و درست نيست؛ زيرا دين چيزى نيست كه بشر نسبت به آن
بىتفاوت باشد، بلكه حقيقتى است كه طلب و خواست آن در سرشت و نهاد آدمى نهفته است؛
بسان هسته خرما و انار كه در ذات آنها استعداد درخت خرما و انار شدن وجود دارد و هسته
خرما به درخت انار و هسته انار به درخت خرما تبديل نمىشود. [2]
4- فطرت «شعور ذاتى است كه انسان در درون خود مىيابد
و هيچ عاملى بر آن نمىشناسد»؛ مانند كسى كه كار بدى انجام داده يا در حال انجام دادن
است و خود را نكوهش مىكند، در حالى كه به يقين مىداند كسى از كار وى آگاه نيست. از
سوى ديگر، مىدانيم كه سرزنش درونى غالباً واكنشى از تقليدها و مقايسههايى است كه
در جامعه پديد مىآيد يا ناشى از ايمان به خدا و روز قيامت مىباشد. [3]
بنابرآنچه گفتيم، «فطرت، مجرّد استعداد و آمادگى است براى
پذيرش خير و پرهيز از شرّ به محض درك و دريافت خير و شر بودن هر يك از آنها.» «[4]
به ديگر سخن؛ «فطرت عبارت است از: استعداد پذيرش كليات شرايع الهى نزديك به فعليت.»
[5]
از تعريفهاى گذشته، برمىآيد كه فطرت آيينهاى است كه
در آن، وجود خدا و عناوين كُلى شرايع منعكس مىشود و انسان بهطور خودكار، خير و نيكى
و شرّ و فساد را درمىيابد، به شرطى كه بينايى او به حال خود بماند و چشم بصيرتش در
اثر تعليمات سوء خانواده و محيط در پرده گمراهى قرار نگيرد و روح خود را با عادتها
و تقليدها آلوده نسازد؛ [6] همانند دستگاه تصوير بردار قوى و مدار بستهاى كه همچنان
به تصوير و ضبط صحنهها و صداها مىپردازد، ولى اگر مانعى پيش آيد از انعكاس صوت و
تصوير بازمىماند.
1) - فى ظلال نهجالبلاغه، محمدجواد مغنيه، ج 1، ص
58.
2) - فطرت، ص 172.
3) - فى ظلال نهجالبلاغه، ج 1، ص 58.
4) - همان.
5) - الميزان، سيد محمدحسين طباطبائى، ترجمۀ موسوى
همدانى، ج 16، ص 280.
6) - ر. ك. به: اصول كافى، محمد بن يعقوب كلينى، ترجمۀ
كمرهاى، ج 4، ص 684.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 44