نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 45
منافع، مصالح و مفاسدِ عارضى و برون ذاتى انسان را از
مسير فطرى خارج مىسازد و رنگ توحيد را تغيير مىدهد، و گرنه توحيد فطرى پيوسته در
مدار خود دور مىزند؛ اگر عاقل مخيّر شود بين اينكه راست بگويد و يك دينار بدهد و
بين اينكه دروغ بگويد و يك دينار بدهد، به يقين راستگويى را برمىگزيند. [1]
فطرت در قرآن
قرآن كريم فطرت، اين اصل تكوينى را پايه ابلاغ و زمينه
انذار پيروانش قرار داده است:
پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين فطرتى
است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده. دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين
استوار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
اين آيه اصل فطرت را تقرير مىكند؛ اصل مهمى كه اصول كُلى
اسلام در عقيده و عمل بر آن استوار است و به روشنى، دلالت دارد كه تعاليم اين مكتب
اگر به درستى درك شود جامعه را به رشد و حيات معنوى هدايت مىكند و اين درتاريخ زندگى
بشر مشهود است.
تاريخ اسلام گوياترين نمايشگاه فطرت آدمى است؛ چرا كه
مجموع عملكرد مسلمانان طبيعىترين نهالى است كه در بستر فطرت رشد يافته و بر مسلمانان
سايه افكنده است.
مردم عصر بعثت با به ثمر نشستن اين نهال فطرى، بهويژه،
در قرون اوليه، با شوق و شعف وصفناپذير، به اسلام گرويدند و گروه گروه به مسلمانان
پيوستند؛ بدين دليل كه وقتى اسلام به آنان ارائه مىشد آن را با خواستها و ادراكات
تكوينى هماهنگ مىيافتند و آن را برخلاف مسير فطرى و عقلى خود نمىديدند. چنين نبود
كه مطابق خواست و رضايت ديگران و برخلاف طبع و ميل خود، به سوى دين كشيده شوند و مقهور
كسان ديگر باشند؛ زيرا هيچ نيرويى بيرون از طبيعت انسان، چيزى بر او تحميل نمىكند؛
يعنى:
1) - الكاشف، محمدجواد مغنيه، ج 6، ص 141.
2) - سورۀ روم (30)، آيۀ 30.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 45