نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 67
مسلمانان و دنياى بىارزش
مسلمانان در پرتو معارف دينى، به مرتبهاى رسيدند كه به
مظاهر دنيوى بهايى نمىدادند، تنها ارزشهاى معنوى را پاس مىداشتند و هيچ پديدهاى
را رقيب آن نمىشناختند. نمونه ذيل نشانگر اين حقيقت است:
پيش از جنگ قادسيّه، ربعى بن عامر از طرف فرمانده لشكر
مسلمانان، پيش فرمانده لشكر ايران، رستم، آمد. ربعى در مجلس رستم فرشهاى حرير و جواهرات
قيمتى زيادى مشاهده كرد. رستم تاج گرانبهايى بر سر نهاده، روى تختى زرّين نشسته بود.
ولى ربعى با لباس خشن و ساده خود، بدون اعتنا به تجمّلات رستم، از اسب پياده شد و آن
را به يكى از ستونهاى مجلس بست و با سلاحهاى جنگى خود وارد شد. درباريان رستم به
ربعى گفتند: بايد بدون سلاح جنگ وارد شوى. ربعى پاسخ داد: چون مرا دعوت كردهايد، اگر
با اين سلاح جنگى اجازه ماندن مىدهيد، حاضرم بمانم، و گرنه بازمىگردم. رستم دستور
داد: بگذاريد بيايد. ربعى با لباس جنگى نزديك وى رفت، تكيه بر نيزه زد و ايستاد. گفتند:
شما مسلمانان براى چه به سرزمين ما آمدهايد؟ گفت:
«خدا ما را برانگيخته است تا بشر را از پرستش بندگان
بيرون آورده و آنان را به سوى عبادت خداى يكتا بكشانيم. ما مبعوث شدهايم تا شما را
از سختى و تنگى دنيا به وسعت برسانيم و از عقايد باطل برهانيم و به سوى عدالت اسلام
برسانيم.» [1]
ايمان مسلمانان دنيا را در نظرشان بىارزش ساخته بود تا
آن جا كه هدفى جز رسيدن به قلّههاى رفيع معنويت نداشتند و همين عامل بود كه آنان را
در زمانى كوتاه و با امكانات محدود و نفرات معدود به اوج عزّت رساند و انگشتنماى جهانيان
كرد.
1) - حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمين، ابوالحسن حسنى،
ترجمۀ مصطفى زمانى، ص 140 - 141.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 67