نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 75
فرمان فَا(سْتَقِمْ
كَما امِرْتَ)، (1)
پاسخ مثبت دادند و در مأموريت الهى استقامت ورزيدند.
دوران امام على عليه السلام
دوران حكومت حضرت على عليه السلام و سياست پاك و بىتزوير
ايشان نيز نمودار شيوه صحيح و منطبق بر اصول رهبرى و مديريت است.
رهبرى موفق است كه حكومت و مديريت جامعه را براى خود امانتى
مهم به شمار آورد و بداند كه خداوند او را واسطه قرار داده است تا جمعى را به هدف اعلاى
هستى برساند. با اين بينش، او هرگز هواپرستان و افراد ناشايست را در چنين امانتى شريك
نمىسازد؛ زيرا وارد كردن نااهلان به قلمرو امانت الهى، انحراف از اصل امانتدارى است.
رعايت اين اصل را در امامت على بن ابىطالب عليه السلام مىبينيم:
طلحه و زبير به آن حضرت گفتند: «تو از جفا و خشونتى كه
در زمان خلافت عثمان بر ما گذشت، آگاهى و مىدانى كه همواره بنىاميّه مورد توجه و
نور چشم او بودند و ما همچنان از مال و رياست محروم. اكنون كه خداوند خلافت را به تو
داده است، سهمى از رياست براى ما منظور كن.» حضرت فرمودند:
«به قسمت خداوندى راضى باشيد تا درباره شما بينديشم و
بدانيد من در امانتى كه به من سپرده شده است، كسى را شريك نمىسازم، مگر اينكه به
دين و امانتدارى وى اطمينان داشته باشم، چه از ياران من باشد، چه كسى ديگرى كه شايستگى
او را دريافته باشم.» (2)
رهبر جامعه بايد خود را حافظ معنوى و نگهبان حقيقت بداند
و همواره راه روشن را به مردم نشان دهد. حضرت على عليه السلام داراى اين ويژگى بودند
و اين گفتار خود آن حضرت است كه مىفرمايند:
«اقَمْتُ لَكُمْ سُنَنَ الْحَقِّ
فى جَوادِّ المَضِلَّةِ حَيْثُ تَلْتَقُونَ وَ لا دَليلَ وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لا
-------------------------------------
1) - سورۀ هود (11)، آيۀ 112: «آنگونه كه
به تو امر شده است استقامت كن.»
2) - نهجالبلاغه، خطبۀ 4؛ ترجمه و تفسير نهجالبلاغه،
محمدتقى جعفرى، ج 3، ص 31 - 33.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 75