responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فاطمه(س) حامی ولایت نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 58

به‌سوى ابديت هجرت مى‌كند، دسته دسته به عيادت آن حضرت شتافتند.

روز دوم ماه جمادى‌الاولى سال يازدهم هجرت، گروهى از زنان متشخص مدينه به عبادت حضرت فاطمه عليها السلام رفتند و از ديدن دختر پيامبر صلى الله عليه و آله در آن حالت به حيرت افتادند. زيرا اين زهرا نبود كه بر بسترى از بوريا دراز كشيده بود، بلكه شبحى رنگ پريده بر آن بستر سايه افكنده بود.

زنى پرسيد: حال دختر پيامبر چگونه است؟

حضرت زهرا عليها السلام نشست و بر بالش تكيه داد و نگاهى به اطراف انداخت و پس از حمد و ثناى پروردگار و صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

به خدا سوگند! از دنيايى كه شما در آن هستيد، سخت بيزارم! از كج‌انديشى و كج‌رفتارى مردان شما دلم خون است! من اين مردان نامرد را كه خوى مردى و خصلت انسانى ندارند، آزمودم و بدين ناكسان كه راست نمى‌انديشند، هرگز نمى‌انديشم.

اينان! اين مهاجران و انصار! اين پيمان شكنان كه حق را از جاى برآوردند، بسيار زيان كردند. زيرا هرگز نشنيده‌ام كسى بنا حق كار كند و از كار خويش سود برد.

شما كار را به جايى رسانده‌ايد كه ديگر اميد پيروزى نيست. بر جاى بمانيد و به شگفتى و حيرت فرو رويد. زندگى كنيد و از زندگانى عبرتها بگيريد ... آيا اين تعجب‌آور نيست كه نااهلان بر جاى كسى بنشينند كه او شايسته و سزاوار اين جايگاه بود و همچون كوهى استوار، پايه‌هاى مستحكم نبوت و امامت محسوب مى‌شد؟

بدانيد كه اين كار زيانى بس آشكار و خسرانى غير قابل جبران در پى خواهد داشت. آخر چرا از ابوالحسن روى گردان شده‌اند؟!

نام کتاب : فاطمه(س) حامی ولایت نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 58
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست