نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 20
«خون» و
«مالكيت» دو ركن اساسى جامعه ساسانى بود. قوانين مملكت بگونهاى تنظيم شده بود كه
اين دو ركن را حفظ مىكرد. در راستاى حفاظت از روابط هم خونى، ازدواج ميان
خويشاوندان نزديك رايج بود. شاهان ايران عادت داشتند كه از شاهان ساير كشورها زن
بگيرند. اما به كسى زن ندهند. نه تنها زن گرفتن از طبقه اشراف و بزرگان ناممكن
بود. بلكه مردم از خريدن اموال و دارايى آنان نيز منع شدند. «1»
به اين
ترتيب در نظام طبقاتى به تعبير فردوسى، كسانى كه دست راست را از چپ تشخيص
نمىدادند؛ كلاهشان به ابر سياه مىرسيد و بسيارى از استعدادهاى انسانى به دليل
تعلق به طبقههاى پايين جامعه از رشد و شكوفايى باز مىماند.
دين
زردشت با آغاز پادشاهى ساسانيان به صورت دين رسمى كشور درآمد، و اصحاب دين
(روحانيان زردشتى) پس از شاه- كه در حكم سر جامعه بود- عضو اول جامعه بشمار مىرفتند.
«2»
اردشير
براى آنكه از نفوذ دين زردشت در ميان مردم استفاده ببرد، آن را مذهب رسمى كشور
ساخت. نسخههاى پراكنده كتاب «اوستا» را جمعآورى و آتشكدههاى خاموش را روشن كرد
و رئيس روحانيان را به يكى از بلندترين مقامهاى دولتى ارتقاء داد «3». جاى گرفتن
در طبقه عالى جامعه، به روحانيان زردشتى قدرت و موقعيت بسيار زيادى بخشيد. اين
قدرت، بيشتر مادى بود تا معنوى.
«اسباب
قدرت روحانيون فقط اين نبود كه از جانب دولت حق قضاوت داشتند و ثبت ولادت و عروسى
و تطهير و قربانى و غيره با آنان بود؛ بلكه علت عمه اقتدار آنان داشتن املاك و
ضياع و عقار و ثروت هنگفت بود كه از راه جرايم دينى و عشريه و صدقات عايد آنان
مىشد. در عمل، اين طايفه استقلال تام داشتند و مىتوان گفت كه دولتى در دولت
تشكيل داده بودند، حتى در زمان شاپور دوّم كشور ماد و خصوصاً ايالت آتروپاتن
(آذربايجان) را كشور مغان مىشمردند ....» «4»
------------------
(1) . تاريخ
اجتماعى ايران، ج 1، ص 626-627
(2) . همان، ص 627
(3). تاريخ
ايران از آغاز تا انقراض قاجاريه، حسن پرنيا، ص 181
(4) . تاريخ
اجتماعى ايران، ص 634، به نقل از كتاب ايران در عهد ساسانيان، ص
137-138
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 20