responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 21

به نظر مى‌رسد كه دو عامل اساسى از نفوذ روحانيان و رونق دين زردشت در پايان‌ روزگار ساسانيان كاسته باشد «دنياگرايى» روحانيان و «جبرگرايى» تعاليم مذهبى.

روحانيان با روى آوردن به «دنيا» و «دربار» از مردم فاصله گرفتند و اعتماد مردم از آنان سلب شد «1». از دين زردشتى فرقه‌اى به نام «زروانيه» پديد آمد كه عقايد جبرى داشت و معتقد بود:

با نيروى خرد و دانش نيز از دست قضا نمى‌توان حذر كرد و چون قضاى نيك يا بد در رسد، آن كه خردمند است در كار خويش فرو ماند و آن كه فرو مانده است توانايى يابد.

قضا ناتوان را توانا مى‌كند و توانا را ناتوان، غافل را كوشا مى‌كند و كوشا را غافل. «2»

اعتقاد به جبر و حذف اراده انسان در تعيين سرنوشت خويش، توجيه‌گر نظام طبقاتى و باقى ماندن مردم در فلاكت و بدبختى بود و همين امر بود كه از رونق دين زردشت در ميان مردم ستمديده ايران مى‌كاست. علاوه بر سست شدن اعتقاد مردم، دين زردشتى رو به تفرقه گراييد و دينهاى ديگران مثل مسيحيت در ايران رونق يافت. كاهش نفوذ آيين زردشت و افزايش نفوذ مسيحيت به اندازه‌اى بود كه چنانچه اسلام به ايران نمى‌آمد، مسيحيّت در ايران حاكم مى‌شد. «3»

ستمگرى و فساد

تاريخ شاهان، از جمله ساسانيان، سراسر ستمگرى و فساد است. مردم مستضعف يا بايد كار مى‌كردند يا جنگ. سياستهاى جنگى شاهان ساسانى و آرمان رسيدن ايران به وسعت روزگار هخامنشيان، فشار سنگين مالى را بر مردم تحميل مى‌كرد. خزانه دولت

----------------

(1). ممكن است براى كسى اين تصور پيدا شود كه در دوران انقلابى اسلامى نيز روحانيون با نظام سياسى يكى‌هستند و ممكن است همان وضع روزگار ساسانيان دوباره پيش بيايد. اما واقع اين است كه امروزه روحانيان به دليل روحانى بودن امتيازى نيافته‌اند بلكه مى‌توان گفت در روزگار پيش از پيروزى انقلاب بر آنان به صورت گسترده و مضاعف ستم روا شده بود. دانشمند و صاحب قلم و مدرس و متفكر و مصلح و مفيدشان در جامعه مهجور و منزوى و كنار گذاشته از مصدر امور بوده‌اند. نه تنها در شرايطى برابر علمى و عملى ميان آنان و ديگران برابرى نبود، بلكه همواره سعى در راندن آنان به مراتب پايين اجتماعى بوده است و اكنون پس از پيروزى انقلاب اسلامى تا اندازه‌اى از ستم گذشته كاسته شده است نه آنكه روحانيان موقعيتى ممتاز يافته باشند. البته جاى ترديد نيست كه روحانيان بايد هشيار باشند كه از مردم جدا نشوند. بويژه آنان بايد به خاطر داشته باشند كه رفتارشان زير ذره‌بين دوست و دشمن است

(2) . تاريخ ايران بعد از اسلام، عبدالحسين زرين‌كوب، انتشارات اميركبير، ص 188

(3) . همان، ص 170

نام کتاب : فراز و نشیبهای دوران رسالت و مقایسه آن با انقلاب اسلامی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 21
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست