نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 10
مىتوان
ادعا كرد كه پايدارى در راه ائمه و شيعه واقعى آنان بودن و تحمل فشارها و آزارهاى
حاكمان جور بر ياران ائمه، خود به خود نشان اخلاص و ايثار است، امّا ذكر نمونهاى
خالى از سود نيست:
زياد
بن نضر حارثى درباره وقايع صفين مىگويد: همراه حضرت على (ع) در صفين حضور داشتم.
در يكى از حملهها، سه شبانهروز جنگ ما با دشمن ادامه داشت، بطورى كه همه
نيزههاى دو طرف شكست و تيرها تمام شد، تا اينكه به طرف همديگر سنگ پرتاب مىكرديم
و جنگ همينگونه تا نيمههاى شب ادامه داشت، تا روز سوّم كه ما با پيروزى خود را
به مركز سپاه شام رسانديم و با آنها درگير شديم و چون از ابزار جنگى چيزى برايمان
نمانده بود، به سر و صورت آنها خاك مىپاشيديم. كار به جايى رسيد كه طرفين درگير،
بلند شده و همديگر را تماشا مىكرديم، ولى هيچ يك قدرت جنگ و مقابله نداشت و تا
نيمههاى شب سوّم جنگ بدين منوال ادامه يافت تا معاويه و سپاهيانش بناچار از ميدان
نبرد عقبنشينى كردند. [1]
صحنه وفادارى به رهبر و مكتب:
قرآن
كريم حالات افراد فرارى جنگ احد و تنها گذاشتن پيامبر (ص) و دعوت حضرت از ايشان را
بيان كرده، مىفرمايد:
به
ياد آريد هنگامى كه رو به هزيمت و شكست گذاشته و چنان وحشتزده مىگريختيد كه
توجّه به هيچ كس نداشتيد و پيامبر از پشت سر، شما را صدا مىزد.
اين
جمله مىفهماند كه تمام لشكر از پيرامون آن جناب متفرق شده بودند و بدون اينكه به
اين سو و آن سو توجه كنند راه فرار را پيش گرفته و مىرفتند و رسول خدا (ص) از پشت
سر آنها را صدا مىزده، ولى آنان رسول خدا (ص) را در بين مشركان رها كرده، از ترس
كشته شدن راه بيابان را پيش گرفته بودند [3] علىرغم آن همه بىوفايى و خيانت بعضى
از صحابه در