نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 9
در
تاريخ آمده است كه انس بن نضر به عمر بن خطاب و طلحة ببن عبيداللّه و جمعى از
مهاجران برخورد كه دست از جنگ كشيده بودند، پرسيد: چرا ايستادهايد؟ گفتند: رسول
خدا (ص) كشته شد، پرسيد: پس بعد از حيات رسول خدا (ص) زندگى را مىخواهيد چه كنيد؟
جا دارد شما هم در همان راهى كه رسول خدا (ص) كشته شد بميريد. آنگاه رو به دشمن
كرد و آنقدر شمشير زد تا كشته شد. [1]
گروهى
از اصحاب پيامبر (ص) نيز درصدد امان گرفتن از ابوسفيان برآمدند، بگونهاى كه پس از
پخش شايعه قتل پيامبر (ص)، يكى از افرادى كه در پشت صخرهاى پنهان شده بودند گفت:
اى كاش كسى را مىداشتيم و نزد عبداللّه بن ابى مىفرستاديم و او از ابىسفيان براى
ما امان مىگرفت، آنگاه فرياد زد: هان اى مردم مهاجر! معطل چه هستيد؟ محمّد كشته
شد! به سوى قوم مكّى خود (يعنى لشكر ابىسفيان) برگرديد وگرنه مىآيند و شما را
مىكشند. [2]
اين
نمونهها و مواردى از اين قبيل نشانگر ضعف ايمان آنانى است كه با پيامبر (ص) همراه
شدند، امّا به عهد خود در يارى آن حضرت وفا نكردند و اگر چنين حوادثى پيش نمىآمد،
ماهيت آنان آشكار نمىشد. و از سوى ديگر نشانه قوت ايمان افرادى بود كه به عهد خود
با پيامبر وفا كردند.
صحنه تجلّى اخلاص و ايثار:
جنگها
از سوى ديگر صحنه تجلى اخلاص و ايثار است. برخى پس از نبرد بدر و پيش از پيكار احد
همواره تظاهر مىكردند كه اگر ما در نبرد بدر بوديم، چنين و چنان مىكرديم، ولى
وقتى جنگ احد پيش آمد، خود را كنار كشيدند. قرآن كريم در اين باره مىفرمايد:
شما
همان كسانى هستيد كه پيش از آنكه دستور جهاد براى مسلمانان بيايد با كمال شوق
آرزوى جهاد و كشته شدن در راه دين مىكرديد پس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه
به آن نگاه مىكرديد (و حاضر نبوديد به آن تن دهيد).
[1] . سيرۀ ابن هشام،
ترجمه مهدوى، ج 20، ص 670، انتشارات خوارزمى، 1361
[2] .
الدر المنثور، سيوطى، ج 2، ص 80، دارالمعرفه بيروت