و اگر
خدا مىخواست خود از كافران انتقام مىكشيد و هلاك مىكرد، ليكن (اين جنگ كفر و
ايمان) براى امتحان خلق به يكديگر است و آنان كه در راه خدا كشته شدند، هرگز
خداوند رنج و اعمالشان را ضايع نگرداند.
از
اين رو، تا جنگى صورت نگرفته و صحنه امتحان پيش نيامده، مؤمنان واقعى و منافقان،
جملگى ادعاى ايمان مىكنند، ولى وقتى صحنه آزمايش پيش آيد غير مؤمنان به بهانههاى
پوچ از انجام وظيفه جهادى خويش سر باز مىزنند؛ به اين جهت جنگها صحنه تجلى ايمان
واقعى افراد است.
قرآن
كريم به بهانهجوييهاى منافقان براى فرار از جنگ احد اشاره مىكند كه وقتى به آنها
گفته شد بياييد در راه خدا جهاد كنيد عذر آوردند كه اگر مىدانستيم جنگى روى خواهد
داد از شما پيروى مىكرديم و به كارزار مىآمديم، در حالى كه مىگفتند اگر خويشان
و برادران ما نيز سخن ما را شنيده و به جنگ احد نرفته بودند، كشته نمىشدند. [2]
جنگ
احد، بارزترين نمونه براى بيان خصلتهاى پسنديده و نكوهيده افرادى است كه در آن
صحنه حضور داشتند. نقل مىكنند كه پس از آنكه خالد بن وليد، تنگه حساس احد را از
جنگ مسلمانان بيرون آورد، اصحاب رسول اللّه (ص) پا به فرار گذاشتند و شكست بزرگى
خوردند، هر كس به يك طرف پناهنده شد و بعضى به بالاى كوهها گريختند. رسول خدا (ص)
وقتى اين شكست و فرار را ديد، صدا زد، من رسول خدايم، به كجا مىگريزيد، آيا از
خدا و رسول او مىگريزيد. [3]
گروهى
ديگر از اصحاب رسول اكرم (ص) در احد، پس از گرم شدن تنور جنگ، ظنّ قوى پيدا كردند
كه رسول خدا (ص) كشته شده و به همين جهت متفرق شدند.