نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 132
امام
فرمود: پدرت به شهادت رسيده و اگر تو كشته شوى، مادرت بى سرپرست مىماند. پسر مسلم
مىخواست دست از حمله بردارد، ولى مادرش شتابزده نزد او آمد و گفت: آيا سلامت خود
را بر يارى فرزند پيامبر (ص) مقدّم مىدارى؟
پسر
مسلم به دشمن هجوم آورد و سى تن از دشمنان را به قتل رساند و به شهادت رسيد.
دشمنان
سر او را از تن جدا كرده، به سوى مادرش پرتاب كردند. وى سر فرزند را بوسيد و بشدّت
گريست. [1]
زهير بن قين
زهير
بن قين بجلى، يار بزرگوار امام حسين (ع)، در ميان قوم خود مورد احترام بود و در
برخى از جنگهاى صدر اسلام مانند جنگ اعراب مسلمان با ايرانيان در منطقه «بَلَنْجر»
كه منجر به پيروزى مسلمانان شد، حضور داشت. [2]
زهير
قبل از پيوستن به امام حسين (ع)، از طرفداران عثمان بود، امّا در سال شصت كه امام
آماده قيام بر ضد يزيد مىشد، زهير هنگام بازگشت از حج، به امام برخورد كرد و
نصيحتهاى امام را پذيرفت و از هوادارى عثمان دست كشيد و با آن حضرت به كربلا رفت. [3]
چگونگى پيوستن زهير به امام حسين (ع)
راوى
مىگويد: همزمان با حركت امام حسين (ع) از مكّه، ما با زهير از سفر حج باز
مىگشتيم و با امام در يك مسير بوديم، ولى منزل كردن و توقف با امام را براى خود
ناخوشايند مىدانستيم، از اين رو هنگامى كه اباعبداللَّه (ع) حركت مىكرد، ما
مىايستاديم و بر عكس. تنها در يك منزل بناچار با امام منزل كرديم. ناگاه در ميان
ناباورى ما فرستاده امام نزد ما آمد و به زهير گفت: حسين بن على (ع) تو را به سوى
خود فرا خوانده است. با اصرار فراوان همسر زهير كه مىگفت: آيا فرزند رسول خدا (ص)
به سوى تو پيام مىفرستد و تو را مىخواند، ولى نمىروى؟
[1] . ناسخ التواريخ، احوالات
امام حسين (ع)، ج 2، ص 277