responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی    جلد : 1  صفحه : 134

لشكريان ابن سعد خشمگين شدند و پس از مبادله سخنانى بين طرفين، شمر بن ذى الجوشن تيرى به سوى زهير انداخت و گفت: از پرگويى ما را خسته كردى. زهير گفت: با تو سخن نمى‌گويم كه تو حيوانى بيش نيستى، به خدا گمان ندارم حتى دو آيه از كتاب خدا را بدانى.

تبادل سخن همچنان ادامه داشت [1] كه فرستاده امام نزد زهير آمد و گفت: امام مى‌فرمايد:

برگرد، قسم به جانم همچنان كه مؤمن آل فرعون، قوم خود را نصيحت كرد و در دعوت آنها نهايت كوشش را انجام داد، تو نيز آنان را نصيحت و تبليغ كردى، اگر نصيحت و تبليغ سودى ببخشد. [2]

وفادارى به امام (ع)

شب عاشورا، وقتى امام حسين (ع) به ياران خود پيشنهاد ترك صحنه جنگ را داد، زهير گفت:

به خدا قسم، دوست دارم كشته شوم و بعد زنده گردم و دوباره كشته شوم تا هزار بار، امّا خداوند به سبب كشته شدن من، كشته شدن را از تو و جوانان خاندان تو دور سازد. [3]

شهادت زهير

زهير پس از كشتن 120 نفر از سپاه دشمن مقابل امام آمد و گفت:

جانم به فداى تو اى رهنماى ره يافته! امروز به ملاقات جدّت رسول خدا (ص) خواهم رفت و با حسن مجتبى و على مرتضى و جعفر طيّار، آن شهيد زنده و پاينده، ديدار خواهم كرد. [4]

آن گاه به سوى دشمن بازگشت و پس از جنگى سخت به شهادت رسيد.

پس از آن، امام حسين (ع) بر بالين اين شهيد حاضر شد و فرمود:

اى زهير! خدا تو را [از رحمت خود] دور نكند و خدا لعنت كند قاتل تو را همچون لعنت كسانى كه به بوزينگان و خوكان تبديل شدند. [5]


[1] . تاريخ طبرى، ج 5، ص 426

[2] . همان مدرك، ص 427

[3] . همان مدرك، ص 419

[4] . انساب الاشراف، ج 7، ص 72

[5] . اعيان الشيعه، ج 7، ص 72

نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی    جلد : 1  صفحه : 134
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست