نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 23
سيرهنويسان
و مورخان بر اين باورند كه ابتدا پيروزى با سپاه اسلام بود، ولى فاجعه از لحظهاى
شروع شد كه تيراندازان از سنگرهاى خود، نظارهگر پيروزى قواى اسلام شدند و
غنيمتگيرى نيروهاى خودى، حرص و طمع آنان را تحريك كرد. بين تيراندازان بر سر
ماندن در محل مأموريت و ترك آنجا اختلاف افتاد.
فرمانده
آنان عبداللَّه بن جبير، در حالى كه لباسهاى سفيد رنگى به تن داشت، آغاز به سخن
كرد. او نخست حمد و ستايش خداوند را به جاى آورد، آنگاه اطاعت از خدا و پيروى از
رسولش را مورد تأكيد قرار داد و گفت: هيچ يك از دستورات رسول خدا (ص) نبايد
نافرمانى بشود. [1]
علىرغم
دستورات صريح عبداللَّه بن جبير، بيش از چهار پنجم افراد، از اطاعت وى سرپيچى
كردند و تعداد كمى از آنها كه عدهشان به ده نفر نمىرسيد، در كنار او باقى
ماندند. [2]
خالد
بن وليد كه متوجه خالى شدن تنگه شد، برقآسا به آنجا حمله كرد و عكرمة بن ابى جهل
با سپاهش به او پيوست. در مقابل اين سپاه عظيم، عبداللَّه با تعداد اندك يارانش،
آن قدر تيراندازى كرد كه تيرهايش تمام شد، عبداللَّه كه دشمن را در نزديكى تنگه
ديد، به وسيله نيزه با دشمن جنگيد تا نيزهاش شكست، آن گاه دست به شمشير برد و با
عزم بر شهادت، غلاف شمشير خود را شكست و آن قدر با دشمن جنگيد تا به شهادت رسيد.
مقاومت
دليرانه عبداللَّه، دشمن را بسيار خشمگين و عصبانى ساخت، از اين رو، پس از شهادت
وى، او را برهنه و بدنش را با دلخراشترين شيوه، پاره پاره كردند. [3]
ابودجانه انصارى
«سماك
بن خَرَشه» با كنيه «ابودجانه» صحابى بزرگوار پيامبر (ص) از فضايل بسيارى برخوردار
بود. او در زمره محدثين و از نظر مؤلفان علم رجال از ممدوحين است. [4] و بر اساس
روايتى، يكى از كسانى است كه به همراه امام عصر (عج) خروج مىكند و از سوى آن حضرت
به فرمانروايى كشورى منصوب مىشود. [5]