نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 38
گروه
83 نفره را به جعفر بن ابىطالب سپرد. [1] سران قريش با اعزام «عمروعاص» و
«عبداللَّه بن ابى ربيعه» به همراه هدايايى براى پادشاه حبشه، سعى كردند نجاشى را
وادار كنند، مهاجران را به حبشه براند و در صورت عدم موفقيت جعفر را به شهادت
برسانند. [2]
بدگويى
از مهاجران، سبب شد نجاشى از مسلمانان توضيح بخواهد. از اين رو، مسلمانان در دربار
نجاشى حضور يافتند و جعفر بن ابىطالب سخنگوى آنان علت هجرت و سپس فرامين الهى
پيامبر (ص) را تشريح كرد و آياتى از سوره مريم را كه موقعيت حضرت مريم و عيسى را
روشن مىكرد، تلاوت نمود. نجاشى و كشيشان با شنيدن آن گريستند و هيأت قريش با ذلت،
شكست خورد و عمرو عاص سمّى را با غذاى لذيذى براى جعفر فرستاد، ولى جعفر آن طعام
را نخورد و از اين توطئه جان سالم به در برد و سفيران قريش با خفت و خوارى به مكّه
بازگشتند. [3]
پيامبر
(ص) در آغاز سال هفتم هجرى و پيش از رفتن به خيبر، ضمن تقدير از نجاشى خواستار
برگرداندن مهاجران به مدينه شد. با ورود مهاجران به مدينه، رسول خدا (ص) كه در حال
برگشت از خيبر بود، دوازده گام به استقبال جعفر رفت، او را در آغوش گرفت و
پيشانىاش را بوسيد و فرمود:
نمىدانم
به خاطر كدام يك خوشحالتر باشم، فتح خيبر يا رسيدن جعفر. [4]
سپس
جعفر را در كنار مسجد جا داد و از غنايم فتح خيبر به او و ديگر مهاجران حبشه سهمى
بخشيد. [5]
فرمانده نبرد موته
در
سال هشتم هجرى، پيامبر (ص) «حارث بن عمير» را براى دعوت «پادشاه بصرى» به اسلام با
نامهاى روانه ساخت. پس از رسيدن حارث به موته، شرحبيل (حاكم نواحى مرزى شام) سفير