نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 48
پرشكوه
و دمساز و خوش قلب، آثارش جاودانه، در پيمان محكم و استوار، شب زندهدار،
وسوسههاى روزگار در او بىتأثير و گرسنگى و سيرى برايش يكسان بود.
شخصيت
والاى او بگونهاى بود كه معاويه از عقيل بن ابىطالب توصيف آل صوحان را مىخواهد
و عقيل مىگويد: زيد و عبداللَّه (برادرزيد) دو نهر بزرگ و روان هستند كه ناآرامى
در آنها آرامش مىيابد، و آباديها به آن دو سيراب مىشود. مردانى با جديت هستند كه
بازى در آنها راه ندارد. [1]
زيد
كه افتخار همنشينى و همراهى با صحابه بزرگوارى همچون سلمان را داشت، با رفتن سلمان
به مداين به عنوان حاكم آنجا، عهدهدار تعليم قرآن در آن شهر شد. [2]
زيد و مبارزه با عثمان
با
رواج انحرافها و كجرويها در خلافت عثمان، زيد بن صوحان جزء كسانى بود كه در جريان
اعتراضات مردمى عليه عثمان، به همراه عدّهاى از مردم كوفه به مدينه آمد. او عثمان
را نكوهش مىكرد. از اين رو، عثمان دستور داد زيد را به خاطر سخنانش به شام تبعيد
كنند. زيد آن قدر عليه حكومت معاويه در شام فعاليت نمود كه معاويه از عثمان خواهش
كرد كه زيد را به كوفه برگرداند. زيد و همراهانش پس از بازگشت به كوفه آن قدر به
افشاى خلافهاى عثمان و كارگزارانش پرداختند كه دوباره به دستور خليفه به حمص تبعيد
شدند. [3]
با
فراگير شدن دامنه انقلاب مردمى عليه عثمان، تبعيد شدگان از اسارت رهايى يافته و به
شهر و ديار خود بازگشتند. زيد نيز از كوفه با گروهى از مردان انقلابى به مدينه رفت
و در آنجا به همراه انقلابيون مصرى و بصرى عليه عثمان وارد عمل شد تا اينكه عثمان
در سال 35 به قتل رسيد. [4]
زيد سرباز فداكار على (ع)
زيد
كه آرزوى حكومت عدل اسلامى امام على (ع) را داشت، با آغاز خلافت آن حضرت در ركاب
ايشان بود. از اين رو امام على (ع) به منظور تجهيز كوفيان براى نبرد جمل، زيد را
به
[1] . اعيان الشيعه، ج 7، ص
101؛ مروج الذهب، ج 3، ص 37.
[2] .
تهذيب تاريخ دمشق الكبير، ج 6، ص 15، دارالمسيره بيروت، 1399 ق.