نام کتاب : مروری بر زندگانی فرماندهان اسلام نویسنده : شیخیان، علی جلد : 1 صفحه : 89
سپس
صعصعه گزارش كار خود را تقديم آن حضرت نمود و گفت: آنها بيشتر به يزيد بن قيس
ارحبى گرايش دارند. امام نيز به سوى اين گروه از خوارج حركت كرد و آنها را موعظه
نمود. آنها هم كه شش هزار نفر بودند، با حضرت برگشتند. [1]
بعد
از آن، چون هنگام جنگ با خوارج سركش فرا رسيده بود، صعصعه از امام خواست كه اجازه
بدهد تا او خوارج را نصيحت كند. آن حضرت فرمود: اشكالى ندارد، ولى از موعظه فراتر
نرو. [2] نصيحتهاى صعصعه بر آنها تأثير نگذاشت و وارد جنگ شدند. در اين جنگ، صعصعه
توانست با يارى ابو ايوب، رهبر خوارج يعنى عبداللَّه راسبى را به قتل برساند و سر
بريدهاش را نزد امام بياورد. [3]
صعصعه در زمان معاويه
يارى
امام (ع) توسط صعصعه و دوستى آنها سبب شده بود تا معاويه كينه صعصعه را در دل
بگيرد. از اين رو، پس از شهادت امام على (ع) بارها او را آزار داد و از او خواست
تا امام را بر فراز منبر لعن كند، ولى صعصعه بر منبر رفت و از مردم خواست تا
معاويه را لعن كنند. [4] بنا به گفته مسعودى، صعصعه از جمله ياران امام بود كه
معاويه او را زندانى كرد. [5] سرانجام، مغيره حاكم كوفه، به دستور معاويه، صعصعه
را به بحرين و يا جزيره ابن كامان (بين عمان و بحرين) تبعيد كرد و وى در همان جا
به دار باقى شتافت. [6]
[1] . شرح نهجالبلاغه، ابن
ابى الحديد، ج 2، ص 278-279