در راه خداآزار مىشدم، درحالى كه كسى مثل من آزار
نشد؛ و در راه خدا مورد ترس واقع مىشدم درحالى كه كس ديگرى مثل من مورد ترس واقع
نشد. سى شب و روز بر من گذشت، درحالى كه من و بلال غذايى كه انسان بتواند بخورد
نداشتيم، مگر چيز اندكى كه زير بغل بلال پنهان مىشد.
حضرتش در حالى كه بدترين آزار و شكنجه ها را تحمل
مىكردند براى هدايت آزار كنندگان از خداوند طلب بخشش مىكرد. ابن مسعود يكى از
ياران آن حضرت، كه ناظر يكى از صحنههاى بدرفتارى مردم با پيامبر خدا بوده،
مىگويد:
«گويى هم اينك رسول خدا (ص) را مىبينم كه از يكى
از انبيا حكايت مىكند وقومش او را زدند و خونين كردند؛ و او درحالى كه خون را از
چهره پاك مىكرد مىگفت: پروردگارا قوم مرا ببخش كه هرآينه آنان نمىدانند.» [2]
علاقمندى به هدايت انسانها
تحمل آن اندازه آزار واذيت به دليل علاقه فراوانى
بود كه رسول خدا (ص) به هدايت انسانها داشت. آن حضرت از جهالت مردم رنج مىبرد و
به سلامت روحى و معنوى آنان حريص بود و از سر رحمت و دلسوزى با آنان رفتار مىكرد.
قرآن كريم در اين باره چنين فرموده است: