به
اين معنا كه با شخص معصيت كار طورى عمل شود كه بفهمد براى ارتكاب معصيت، اين نحو
با او عمل شده است، مثل اين كه از او رو بر گرداند، يا با چهره عبوس با او رو به
رو شود، يا ترك مراوده با او كند و از او روى برگرداند به نحوى كه معلوم شود اين
امور براى آن است كه او از معصيت دست بكشد. (م 2805).
اگر
در اين مرتبه درجاتى باشد، لازم است با احتمال تأثير درجه خفيفتر، به همان اكتفا
كند، به عنوان مثال اگر احتمال مىدهد كه با ترك سخن با او، مقصود حاصل مىشود، به
همان اكتفا كند و به درجه بالاتر، عمل نكند، به خصوص اگر طرف، شخصى است كه اين نحو
عمل موجب هتك او مىشود. (م 2806).
2- امر و نهى زبانى
مرتبه
دوّم از امر به معروف و نهى از منكر، امر و نهى به زبان است؛ پس با احتمال تأثير و
حصول ساير شرايط گذشته، واجب است اهل معصيت را نهى كنند و تارك واجب را به آوردن
واجب امر كنند. (م 2813).
اگر احتمال
بدهد كه با موعظه و نصيحت، گنهكار معصيت را ترك مىكند، لازم است اكتفا به آن، و
نبايد از آن تجاوز كند. ولى اگر مىداند كه نصيحت تأثير ندارد، واجب است با احتمال
تأثير، امر و نهى الزامى كند و اگر تأثير نمىكند مگر با تشديد در گفتار و تهديد
بر مخالفت، لازم است، لكن بايد از دروغ و معصيت ديگر احتراز شود. (م 2814- 2815)