نام کتاب : احکام اقتصادی نویسنده : یوسفیان، نعمت الله جلد : 1 صفحه : 102
هر كس به درماندهاى وام دهد و [در وصول آن] با او
خوشرفتارى كند [گذشتهاش آمرزيده شده و بايد] كار را از سر گيرد و خداوند عوض هر
درهم، هزار قنطار [1] از بهشت به او مىبخشد.
بر دَرِ بهشت نوشته شده كه پاداش صدقه ده و پاداش قرض
هيجده (برابر) است.
قرض و دَيْن (بدهى)
قرض كردن در صورت بىنيازى مكروه است و در صورت
احتياج، كراهت آن كاهش مىيابد و هر چه ميزان نياز كمتر باشد، به همان نسبت كراهت
شدّت مىگيرد. البته گاهى نيز قرض كردن واجب مىشود؛ مثل جايى كه امر واجبى همچون
حفظ جان، آبرو و مانند آن به وام گرفتن وابسته باشد. [3]
قرض كردن از جمله اسباب استقرار دَيْن (بدهى) بر
انسان است. از اين رو، اگر كسى مالى را از ديگرى قرض كرد، آن مال برعهده او ثابت
شده و نسبت به وامدهنده مديون (بدهكار) شمرده مىشود. در تعريف «دَيْن» گفته شده:
دَيْن عبارتاست از مالكلّى كه بهسببى از اسباب [4]
برعهده شخصى ثابت مىشود و آن به دو قسم «حالّ» و «مؤجّل» تقسيم مىگردد: بدهى
حالّ آن است كه مدّت ندارد و وقت پرداخت آن رسيده باشد و بدهى مؤجّل آن است كه
داراى مدّت است و هنوز وقت پرداخت آن نرسيده باشد. [5]
[1]- قنطار
در لغت بهمعناى چهار هزار دينار، مال فراوان بر روى هم و... آمده است