نام کتاب : احکام حقوقی اسلام نویسنده : یوسفیان، نعمت الله جلد : 1 صفحه : 25
سازد و به وى بگويد: «آيا بيّنهاى
دارى؟»
3- اگر خواهان بيّنه نداشت، حقّ دارد كه
انكار كننده را قسم دهد.
4- اگر بيّنه ندارد و نداند كه حقّ
سوگند دادن خوانده را دارد، بر حاكم واجب است او را به حقّش آشنا كند. [1]
5- حاكم نمىتواند خوانده را به قسم
وادار كند، مگر در صورت تقاضاى خواهان. [2]
6- چنانچه خواهان، بيّنه نداشت، و
درخواست قسم كرد و خوانده قسم ياد كرد، دعواى خواهان از نظر ظاهر شرع ساقط مىشود
و ديگر حق شكايت ندارد، ولى ذمّه خوانده (اگر قسم كاذب بخورد و مورد ادعا در واقع
متعلق به خواهان باشد) تبرئه نمىشود و بر او واجب است عين خارجى را به صاحبش
برگرداند. [3]
7- اگر بعد از صدور حكم، بر حاكم معلوم
شود كه سوگند خوانده دروغ بوده، جايز و بلكه واجب است كه حكمش را نقض كند و در اين
صورت خواهان مىتواند به مطالبه حق يا تقاص و ساير آثارى كه نشانگر محق بودنش است،
بپردازد. [4]
8- خوانده مىتواند سوگند را به خواهان
برگرداند؛ اگر خواهان سوگند ياد كرد، دعوايش ثابت مىشود و گرنه دعوا ساقط
مىگردد. [5]
3- سكوت
امكان دارد خوانده در محكمه به جاى پاسخ
به پرسشهاى حاكم، سكوت كند يا جواب او را با كلماتى از قبيل «نمىدانم»، «به من
ربطى ندارد» يا غير اينها، بگويد؛ در اين صورت مسائل زير مطرح است:
1- چنانچه خوانده بعد از درخواست جواب
از او، ساكت شود، دو صورت دارد:
الف- اگر (سكوت او) به جهت عذرى مانند
كرى، لالى، ندانستن زبان، يا به خاطر