نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 118
ماجراى
حكميت و خطاى خوارج در اين مسأله، از آنان مىخواست كه از تفرقه و جدايى بپرهيزند؛
زيرا آن كه از جمع مسلمانان به يك سو شود، بهره شيطان است چنانكه گوسفند چون از
گله دور ماند، نصيب گرگ بيابان است.
اين
سخنان سرانجام در گروهى كثير از خوارج اثر كرد و آنان را به كنارهگيرى از جماعت
نهروانيان واداشت[1]
3. مدارا با اصحاب توطئه
امام على
7 آنگاه كه از گفت و گو با مخالفان و اصحاب توطئه، طرفى نمى بست، راهبردش در
برخورد با مخالفان، مدارا و پرهيز از شدت عمل و خشونت بود؛ البته تا جايى كه به
امنيت و وحدت جامعه اسلامى آسيبى نمىرسيد. در حالى كه برخى ياران امام 7 از وى
مى خواستند با مخالفان با خشونت رفتار كند و دست كم آنان را زندانى كند. اما امام
7 اين نظر را نمى پسنديد و به صراحت اعلام مىداشت هركس تا زمانى كه به رويارويى
مسلحانه عليه حكومت اسلامى برنخيزد در امان خواهد بود. [2]
نمونههاى
زير گواهى بر اين راهبرد اساسى آن حضرت در مواجهه با توطئهگران است:
1. امام
على 7 با آنكه از انگيزه طلحه و زبير براى رفتن به مكه آگاه بود و مىدانست جز
جنگ افروزى مقصود ديگرى ندارند، با آنان مدارا كرد و در پاسخ به پيشنهاد ابن عباس
كه از وى مى خواست تا آن دو را زندانى كرده، و به آهن ببندد تا مسلمانان را از شرّ
آنان باز دارد، فرمود:
اى ابن
عباس! آيا مرا وامىدارى كه ستم آغاز كنم و بدى را پيش از نيكى بياغازم و بر گمان
و تهمت، كيفر دهم و پيش از انجام دادن جرم، دستگيرشان كنم؟ هرگز! به خدا سوگند، از
آنچه خداوند بر من لازم دانسته كه داورى بر پايه عدالت و سخن جدا كننده حق و باطل
باشد، عدول نكنم. [3]