نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 62
1- 2. ادله لزوم وفادارى به بيعت با حاكم اسلامى و پرهيز از پيمان
شكنى با او
آنچه در
اين مقام بدون وارد شدن به مباحث ماهيت حقوقى و شرعى بيعت، [1] گفتنى است، اينكه
يكى از حقوق حاكم اسلامى بر عهده مردم، بيعت بستن با او و ابراز وفادارى به آن
است. در حقيقت معناى بيعت گفتهاند:
بيعت،
پيمان بستن براى فرمان برى و اطاعت است. بيعت كننده با امير خويش پيمان مىبندد كه
در امور مربوط به خود و مسلمانان، تسليم نظر وى باشد و در هيچ چيز از امور مزبور
با او به ستيز برنخيزد و از تكاليفى كه بر عهده وى مىگذارد و وى را به انجام دادن
آن مكلف مىسازد اطاعت كند؛ خواه تكاليف به دل خواه او باشد يا خلاف ميلش. [2]
و اين در
حالى است كه دلايل و شواهد فراوانى در منابع فقهى بر لزوم پايبندى به بيعت با حاكم
اسلامى و نقض نكردن آن وجود دارد؛ از جمله:
يك. قرآن
كريم:
1. (ان
الذين يبايعونك انما يبايعون الله يدالله فوق ايديهم فمن نكث فانما ينكث على نفسه
و من اوفى بما عاهد عليه الله فسيؤتيه اجرا عظيما). (فتح/ 10)
آنها كه
با تو بيعت مى كنند در حقيقت فقط با خدا بيعت مى نمايند، و دست خدا بالاى دست آنها
است، هركس پيمان شكنى كند به زيان خود پيمان شكسته است و آن كس كه نسبت به عهدى كه
با خدا بسته وفا كند به زودى پاداش عظيمى به او خواهد داد.
2. (و
اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم).
(نحل/ 91)
هنگامى
كه با خدا عهد بستيد به عهد او وفا كنيد.
گر چه
مفسران در معنى «عهد الله»، تفسيرهاى متعددى ذكر كردهاند، ولى ظاهر اين است كه
منظور از آن پيمانهايى است كه مردم با خدا مىبندند و بديهى است كه پيمان با
[1].براى
آگاهى از آن ر.ك:دانشنامۀ امام على7،ج 5،ص 133 و
به بعد،گفتارى با عنوان«جايگاه بيعتدر حكومت»نوشتۀ محمود حكمتنيا.