نام کتاب : بررسی فقهی خروج از حاکمیت دینی نویسنده : فرازی، صادق جلد : 1 صفحه : 92
فرماندهى
به شرب خمر و خيانت معروف است باز بايد همراه وى با دشمن جنگيد، اين گناهان به
عهده شخص اوست»[1]
ابو يعلى
در ادامه مىافزايد:
در صورتى
كه اين صفات (ويژگىهاى رهبرى) در حال عقد پيمان بيعت در وى وجود داشت، آنگاه پس
از بيعت از بين رفت، اگر به عدالت وى نيز خدشه وارد آورده و فاسق شده باشد باز از
ادامه رهبرى وى ممانعت به عمل نمىآيد، چه اين گناه متعلق به اعضاى بدن او باشد- و
آن ارتكاب اعمال ناروا و انجام منكرات است كه تحت تأثير شهواتش انجام داده- يا
متعلق به اعتقاد است (انحراف فكرى)- كه اين به خاطر عارض شدن شبههاى است كه او را
به راه خلاف حق كشانده است. [2]
ابن
قدامه حنبلى نيز به نقل از احمد مىنويسد:
اگر رهبر
به نوشيدن شراب و خيانت معروف باشد، همراه وى بايد جنگيد، اين گناهى است مربوط به
نفس او، و از پيامبر 6 روايت شده كه «خداوند اين دين را، ولو به وسيله فردى فاسد
يارى خواهد كرد». [3]
قائلين
به اين نظريه در اثبات آن به احاديثى نوعاً مجعول از پيامبر اسلام 6 استناد
نمودهاند كه به مواردى از آن اشاره مىگردد:
1. ... اذا رأيتم من ولاتكم شيئا تكرهونه فاكرهوا عمله و لاتنزعوا
يدا من طاعته.[4]
آنگاه كه
در حكمرانى حاكمانتان چيزى را مشاهده كرديد كه براى شما ناخوشايند است، كار او را
ناپسند شماريد، اما دست از اطاعت او نكشيد.
2. در
پاسخ به اين سؤال كه اگر حاكم، خواستار استيفاى حقوق خويش از ما بود و در مقابل،
از دادن حقوق ما استنكاف ورزيد، تكليف چيست؟ بعد از دو مرتبه طفره رفتن از
پاسخگويى: