پنجم: عمل ممكن است ارادى يا فطرى (ارتكازى) باشد كه
در اين صورت رابطه نباء عقلا با عرف و عادت رابطه عموم و خصوص من وجه مىباشد. [1]
نتيجه آنكه «بناى عقلا» رويه عملى و ارتكازهاى عقلاى
عالم است و مهمترين مصداق آن همان عمل و رفتار عينى و خارجى است كه از ويژگىهايى
چون تكرار، شمول، پذيرش و فراگيرى عمومى برخوردار است.
3- 1. احكام امضايى و تأسيسى
دانشمندان اسلامى احكام شرعى را بر دو قسم
دانستهاند:
الف: احكام تأسيسى
ب: احكام امضايى
احكام تأسيسى را شريعت اسلامى خود پايهگذارى كرده
است و بر اساس آنچه تاسيس شده بايد عمل شود و هيچگونه دخل و تصرفى از ناحيه عرف و
يا هركس ديگر در آن انجام نمىگيرد.
اين احكام در شريعت اسلامى تأسيس شده و در شرايع قبلى
و عرف جامعه بىسابقه بوده است.
مانند نماز و حج (با كيفيت مخصوصى كه در اسلام است).
احكام امضايى ممكن است از شرايع و اديان سابق يا از
آداب و رسوم و عرف جامعه آن روزگار و از امور عقلايى باشند كه نزد انسانها و
خردمندان مقبول و پسنديدهاند و اسلام نيز آنها را پسنديده است. [2]
مرحوم محقق داماد (يزدى) مثال جالبى براى معناى
«امضايى» مىآورد. وى مىگويد رسول خدا 6 و اهل بيت زندگى اجتماعى مردم را متن
قرار مىدادند و خود بر آن حاشيه مىزدند.
هر جايى ديدند اين رفتار، اين معامله و يا فلان سنت
مردم صحيح نيست، تذكر داده و آن را اصلاح مىكردند. بنابراين هر معاملهاى كه از
زبان شارع نهى بر آن وارد نشده مشروع بوده و رسميت دارد. [3] بسيارى از معاملات و
امور عرفى مانند بيع، ارث، اجاره، صلح، مضاربه، مزارعه، مساقات و رهن از امورى
بودهاند كه اعمال پسنديده و معروف تلقى مىشدند و مردم به آنها
[1] محمد
جعفر جعفرِی لنگرودِی دانشنامه ،حقوقِی، ج 2، ص
057