عمل مىنمودند و اسلام نيز آنها را پذيرفته و به
رسميت شناخته است. اين گروه از معاملات كه بخش مهمى از احكام اسلامى را تشكيل
مىدهند به احكام امضايى مشهورند.
4- 1. چگونگى استدلال به بناى عقلا
از اصول مهم يك قرارداد، وجود نفع عقلايى در آن است.
چنانكه عقلا به بستن يك عقد اقدام نمايند (يعنى آن را ارزشمند و مفيد بدانند) آن
عقد عقلايى به شمار مىآيد.
در عقد بيمه، بيمهگذار به منظور تأمين اموال و اشخاص
و مسئوليت، اقدام به بيمه مىكند و انگيزه او تأمين نيازهاى خود و حفاظت در برابر
حوادث نامطلوب و در امان ماندن از خطرهاى احتمالى است؛ به عبارت ديگر بيمهگذار،
انگيزه لازم در اقدام به «بيمه» دارد و آن را براى خود مفيد و ارزشمند به شمار
مىآورد و از طرفى بيمهگر نيز به دنبال رونق شركت بيمه بوده تا از طريق جلب
مشاركت بيمه گذاران فراوان به كارهاى اقتصادى بپردازد و بديهى است كه با اين روش
به سودآورى شركت بيمه نايل مىگردد.
ايجاد امنيت براى اموال، اشخاص و مسئوليتها در مقابل
خطرات با پرداخت هزينه آن امرى عقلائى است كه از ناحيه شارع نيز ردع و منعى در دست
نيست. لذا ترديدى در مشروعيت آن وجود ندارد.
برخى از فقها مانند مرحوم آيةاللَّه حكيم [1] و
آيةاللَّه ناصر مكارم شيرازى [2] بيمه را به دليل بناى عقلاء صحيح و مشروع
مىدانند. استاد شهيد مرتضى مطهرى نيز در استناد به مشروعيت عقد بيمه مىگويد:
ضرورتى ندارد كه قرارداد بيمه را با يكى از عقود تطبيق بدهيم؛ زيرا موضوع قرارداد
بيمه، مزيد امنيت است كه در عرف عقلا مشروع و مستقل است. [3] حضرت امام خمينى (ره)
[4]) و مقام معظم رهبرى [5] نيز بيمه را امرى عقلايى و مقبول و مشروع مىدانند