شرط، كلمهاى عربى است كه در لغت به معناى الزام و
التزامِ چيزى در عقد بيع، [1] عهد، تعهد و پيمان، [2] ربط و تعليق دانستهاند [3]
و نيز به معناى مطلق الزام و التزام آمده است. [4])
معناى عرفى و حقيقى شرط مطلق الزام و التزام است. اعم
از اينكه در ضمن عقد باشد يا به صورت ابتدايى صورت پذيرد.
در اين حديث، نبى اكرم 6 درصدد بيان يك قاعده كلى
براى جميع ايمانآورندگان در هر زمان و مكان بودهاند و اين معنا از الف و لام
«المومنون» و كلمه «شروط» (كه به معنى همه شرطها در همه زمانهاست) معلوم مىشود و
به عبارتى ديگر حديث داراى عموم افرادى و ازمانى است و همه پيمانها و عقدها را در
هر زمانى شامل مىشود.
1- 5. كيفيت استدلال به روايات نبوى
شيخ انصارى (ره) در اين مورد مىفرمايد: استدلال اين
قاعده مبتنى بر اين است كه شرط را مطلق الزام و التزام بدانيم.
بديهى است كه استدلال به قاعده «المومنون عند شروطهم»
بر وجوب التزام به كلمه عهود و عقود، مبتنى بر اين است كه شرط را به معناى مطلق
الزام و التزام بدانيم و در اين صورت حديث بر وجوب عمل به مفاد كليه عقود و شروطى
كه اشخاص در هر زمانى منعقد مىكنند، دلالت مىكند و عقد بيمه از مصاديق عقود عرفى
است لذا التزام به مفاد آن بر اساس حديث نبوى ضرورى است.
6. دلالت حديث «لايحل
مال امرء الابطيب نفسه»بر لزوم وفاى به
عقود
بر اساس اين روايت عقدهايى كه با رضايت خاطر بين دو
طرف منعقد گردد معتبر و لازم الوفا مىباشد؛ زيرا لازمه هر عقد آن است كه دو طرف
معامله به مفاد آن عقد پايبند باشند مگر آنكه