غرر از ريشه «غرَّ يَغُرُّ» از باب «نَصَرَ يَنْصُرُ»
است كه فعل آن به معناى خدعه نمود، فريب داد، در او طمع ايجاد كرد و او را به سوى
باطل كشاند استعمال شده است. [1]
بنابراين غفلت، خدعه، طمع، فريب و در معرض نابودى
قراردادن و عدم اطمينان از معانى غرر به شمار مىآيند.
لغت شناسان در تبيين واژه «غرر» بيع غررى را نيز معنا
كردهاند. ابن منظور در لسان العرب غرر را به معناى خطر دانسته رسول خدا 6 از
بيع غررى نهى فرموده است. بيع غررى معاملهاى است كه بدون اطمينان باشد و شامل
بيعهايى مىباشد كه خريدار و فروشنده از عمق آن خبر ندارند. برخى گفتهاند بيع
غررى آن است كه تحت ضابطهاى نباشد و مقدار دقيق آن قابل محاسبه نبوده و قبل از
تسليم از تلف شدن ايمن نباشد. [2]
مرحوم ملا احمد نراقى در تعريف بيع غررى مىنويسد:
بيغ غررى معاملهاى است كه يكى از عوضين در معرض خطر يعنى در معرض نابودى و از دست
رفتن و تباه شدن باشد. [3]
2- 3. ادله نهى از معامله غررى
شيخ صدوق در كتاب «عيون اخبار الرضا» آورده است «عَنِ الرِّضا 7 عَنْ آبائِهِ عَنْ عَلىّ 7: وقَدْ نَهى
رَسُولُ اللَّهِ 6 عَنْ بَيْعِ المُضطَرّ وَ عَنْ بَيعِ الْغَرَرِ» در
اين روايت رسول اكرم 6 از بيع غررى نهى فرموده است. به مضمون اين روايت نبوى
فقهاى اهل تسنن و شيعه عمل كردهاند.
البته بعضى از فقهاى اماميه معتقدند كه نهى از بيع
غررى شامل معاملات ديگر نمىشود زيرا اين حديث تنها ظهور در عقد بيع دارد.
عده ديگر معتقدند كه ذكر «غرر» در اين روايت ناظر به
بيان علت بطلان بيع غررى است؛ يعنى روايت درصدد بيان علت بطلانكه همان «غرر» است،
مىباشد و ذكر بيع تنها بهدليل كثرت آن در بين مردم بوده است، بنابراين معاملات
ديگر نيز به جهت غررى بودن محكوم به بطلان خواهند بود. [4]
[4]
مخالفِین عقد بِیمه با توجه به بطلان معامله غررِی سعِی دارند
ثابت کنند در عقد بِیمه نِیز نوعِی خدعه و فرِیب وجود دارد و
چون بِیمه گذار از عمق معامله بِی خبر است و پول ِیا عوض) بِیمه
گذار در حال نابودِی است لذا آن را معامله غررِی دانسته و محکوم به
بطلان مِیدانند.