به منزله يك حق بيمه تلقى كرده است، حق بيمهاى كه
آنها خود قرارداد نبستهاند ولى اسلام اجباراً اينچنين تلقى كرده است نوعى بيمه
اجبارى است. همين ارثى كه اين شخص احتمالًا بعدها براى ورثه بجا خواهد گذاشت، از
نظر اسلام به عنوان حق بيمه در قبال خسارتهايى كه متوجه او مىشود تلقى شده است
اگر چه اين توارث احتمالى باشد.» [1]
2- 4- 6. نقد تطبيق بيمه با ضمان
جريره
اگر چه اركان ضمان جريره با اركان بيمه قابل تطبيق
هستند ولى برخى ويژگىهاى عقد بيمه با ويژگىهاى ضمان جريره قابل تطبيق نمىباشد.
موارد عدم انطباق به صورت اشكالهاى زير مطرح شده است.
اولًا: تحقق و صحت ضمان جريره مشروط به عدم وجود وارث
نسبى براى مضمون له است چه در زمان انعقاد عقد ضمان چه بعد از آن، مضمون له نبايد
داراى وارث باشد بنابراين وجود يا پيدايش وارث نسبى موجب بطلان عقد ضمان جريره
مىشود در حالىكه بيمه عقدى است كه مشروط به اين شرط نمىباشد. به تعبير ديگر
بيمه يك عقد آزاد و مطلق است.
ثانياً: در ضمان جريره، ضامن پس از فوت مضمون له تنها
مبلغى را كه به عنوان ديه پرداخت نموده است از اموال او استحقاق برداشت دارد ولى
در بيمه مبلغى كه بيمهگر از بيمهگذار مىگيرد ممكن است كمتر يا بيشتر از مبلغ
بيمه باشد.
ثالثاً: ضمان جريره ضرورتاً بين دو شخص حقيقى منعقد
مىگردد در حالى كه عقد بيمه مىتواند بين شخص حقيقى و شخص حقوقى يا يك شخص حقوقى
و شخص حقوقى ديگر منعقد گردد.
7. عقد بيمه و ديه بر عاقله
كلمه «عاقله» مشتق از واژه عقل است و عقل در لغت در
معناهاى «بستن»، «منع»، «نهى» و «ديه و خونبها» به كار رفته است در زمينه وجه
تسميه پرداخت كننده ديه به، عاقله گفته شده است كه او از ناحيه جانى، تحمل عقل
يعنى ديه مىكند يا او پاى شتر ديه را بر درب خانه اولياى مقتول بسته و تحويل
مىدهد، يا اولياى مقتول را از انتقام منع مىنمايد. [2] لغت شناسان نوشتهاند