عصبه مرد، فرزندان و نزديكان پدرى اويند و آنها از آن
جهت عصبه خوانده شدهاند كه او را احاطه كردهاند. پدر يك طرف خويشاوندى است و
فرزند طرف ديگر، و عمو يك جانب و برادر جانب ديگر است و يا نزديكان ذكور را بدان
دليل عصبه گفتهاند كه براى حمايت از او، او را احاطه كردهاند [1] مشهور فقها
نيز، عاقله را خويشان ذكور پدرى دانستهاند. مؤلف جواهرالكلام معتقد است عصبه
نزديكان ذكور از جانب پدر هستند. [2] شيخ طوسى در معناى عصبه مىنويسد: «ايشان
برادران و برادرزادهها و عموها و عموزادهها و عموى پدرى و جدى و فرزندان ايشان هستند».
[3] عصبه را به آن جهت عاقله گفتهاند كه بايد ديه قتل خطايى و ديه در جراحات را
از جراحت موضعه به بالا بپردازند. بنابراين در تعريف ديه بر عاقله مىتوان گفت ديه
بر عاقله عبارت است از پرداخت ديه در مقابل جنايت ناشى از قتل يا جرح خطائى از
ناحيه نزديكان ذكور پدرى جانى، ولى بايد توجه داشت كه عاقله اختصاص به نزديكان
ذكور پدرى ندارد؛ بلكه در حقوق اسلامى ديه بر عاقله به صورت يك نظام طولى پذيرفته
شده است؛ يعنى خويشاوندان ذكور پدرى، معتق يعنى كسى كه برده خود را به شرطى آزاده
كرده باشد كه در مقابل ضمانت جرائم آن برده حق داشته باشد از اموال او ارث ببرد و
ضامن جريره و امام به ترتيب طولى مسئوليت ناشى از انجام جنايت ناشى از قتل يا جرح
خطائى را به عهده خواهند داشت. بنابراين ديه بر عاقله را مىتوان در قالب يك نظام
دانست كه در درجه اوّل مسئوليت قتل يا جرح خطائى بر عهده طبقه اول مستقر مىشود و
در صورت عدم وجود طبقه اوّل اين مسئوليت متوجه طبقه دوم (معتق) و در صورت عدم وجود
طبقه دوّم ناظر به طبقه سوم (ضامن جريره) و در صورت فقدان هر سه طبقه، امام مسئول
پرداخت ديه مىباشد. مبناى تعهدات عاقله، همانا غنيمتى است كه آنان از ارث جانى
بهرهمند مىشوند «من له الغنم فعليه الغرم».
از مجموع مباحث ارائه شده نتيجه مىگيريم كه ديه بر
عاقله عبارت است از پرداخت ديه