مرحوم ميرزا حسن بجنوردى در تعريف عقد مىگويد:
«حقيقت عقد عبارت از تعهد و التزامى است كه براى شخص يا اشخاصى در مقابل كار يا
مالى (عوضى) يا بدون مقابل (عوض) صورت مىپذيرد، مانند عقد بيعت و عقد هبه.» [1]
در عقد بيعت، گذاشتن دست در دست ديگرى، به منزله
انشاى تعهد و التزام به امر بيعت است. بنابر اين، ابراز التزام و تعهد منحصر به
لفظ نيست بلكه هر لفظ و عملى كه كاشف و نشان دهنده اراده متعاقدين باشد در تحقق و
اثبات عقد كافى است. در برخى از عقود مانند نكاح، نظر به اهتمام شارع به حفظ اعراض
و فروج، به كار بردن الفاظ خاص، در تحقق و اعتبار آن لازم و ضرورى است. بدينجهت
مرحوم آية اللَّه خوئى در تعريف عقد نوشتهاند: «عقد عبارت از اتصال، ارتباط و
استحكام يكى از التزامين به التزام ديگر است به شرط اينكه براى هر دو التزام مظهرى
وجود داشته باشد» [2]. مرحوم صاحب جواهر در زمينه تعريف عقد مىنويسد: «عقد از نظر
شرعى عبارت از كلام هريك از متعاقدين يا كلام يكى از آنها و عمل ديگرى است كه
شارع، اثر مورد نظر را بر آن مترتب نموده است.» [3] در ماده 183 قانون مدنى در
تعريف عقد آمده است: «عقد عبارت است از اينكه يك يا چند نفر در مقابل يك يا چند
نفر ديگر تعهد بر امرى نمايند و مورد قبول آنها باشد.» اين تعريف تنها عقود عهدى
را شامل مىشود و عقود تمليكى را در بر نمىگيرد. به گمان ما عقد عبارت است از
تعهد امرى يا تمليك و تملك چيزى از ناحيه يك نفر يا چند نفر در مقابل يك يا چند
نفر ديگر، كه مورد قبول آنها باشد.
از مباحث ارائه شده نتيجه مىگيريم معاملاتى كه متوقف
بر انشاى طرفين هستند عقد ناميده مىشوند؛ مانند بيع، اجاره، وكالت، وصايت، قرض و
هبه. در مقابل معاملاتى كه بر انشاى طرفين متوقف نيستند ايقاع ناميده مىشوند
مانند طلاق، عتاق و ابراء دين. [4]) ايقاع با قصد انشاء يك نفر بدون نياز به ضميمه
شدن موافقت ديگرى تحقق پيدا مىكند و در نتيجه حقى را ايجاد (تملك در
[1] مِیرزا
حسن بجنوردي،القواعد الفقهيه، ج 3، ص 116 و
123
[2] ابو
القاسم خوئِی، مصباح الفقاهة، ج 3، ص 220 و
221