responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 53

كه از كجا معلوم تو پسر آن مرحومى؟!

گويد: همسايگان و آشنايان گواهند.

اما سبلتش را تا آخر دانه دانه مى‌كنند،

و با مشت و سيلى فراوان به اين سو و آن سو پرتابش مى‌كنند، و در حبس تنگ و تاريك باقى مى‌ماند،

تا سر كيسه را شل كند و باج دلخواه را بپردازد. [1]

برخى از حكمرانان بطور رسمى ميراث مردم را تصرف مى‌كردند و در اين راه هيچ‌گونه منع قانونى و شرعى نيز نمى‌شناختند، مثل سيف‌الدوله حمدانى. نقل شده است كه قاضى منصوب از سوى وى در حلب يعنى ابو حسين على بن عبدالملك رقى، ما ترك مردم را مصادره مى‌كرد و مى‌گفت: «مرده ريگ از آن سيف‌الدوله است و به ابو حسين، حق العملى بيش نمى‌رسد». [2]

گويا اين كار چنان شيوعى داشته است كه ترك آن از سوى پادشاهان و حكمرانان فضيلت محسوب مى‌شده است. چنانكه مَقْدِسى درباره ركن‌الدوله و ديگر اميران ديلمى گويد: «با وجود سياست‌هاى عجيب و رسم‌هاى زشت، متعرض ميراث مردمان نمى‌شدند.» [3]، يا از كارهاى نيك عميد الجيوش (متوفى 410) حاكم بغداد اين را نقل مى‌كنند كه يك بار مال هنگفتى بازمانده از تاجرى مصرى نزد او آوردند و گفتند كه وارث ندارد. عميد گفت: آنچه مال دولت نيست در خزانه حكومت نمى‌گذاريم،


[1] - تاريخ تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، آدام متز، ترجمۀ عليرضا ذكاوتى قراگوزلو، ج 1، ص 138، به نقل از ديوان ابن المعتز، ج 1، ص 131

[2] - همان

[3] - همان مأخذ به نقل از احسن التقاسيم، ص 400

نام کتاب : بیت المال و حقوق آن نویسنده : بینش، عبدالحسین    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست