نام کتاب : شخصیت و دیدگاههای فقهی امام خمینی نویسنده : یوسفیان، نعمتالله جلد : 1 صفحه : 33
آميختن مسائل حِكَمى با علم اصول و فقه سخت خوددارى
مىكرد و معتقد بود كه هر علمى جا و مقام خاص دارد. [1]
10- مناقشه در كلام بزرگان
مسأله اقوال بزرگان در فقه، بهعنوان حريمى مقدس بود.
براى مثال اگر مىگفتيم:
«اين نظريه مرحوم نائينى است»، براى دليل كافى بود.
اين قدر مسأله شخصيت بر آرا اثر مىگذاشت. اين در واقع، فقه را از صورت تحقيقى
بهصورت تقليدى درمىآورد ... اگر گفته مىشد كلام، كلامِ مرحوم آقا ضيا، يا مرحوم
نائينى، يا آقا شيخ حبيبالله رشتى، يا مرحوم فشاركى اصفهانى، يا ميرزا يا شيخ
است، انتساب قول به اين گويندهها، يك نوع حريم ايجاد مىكرد. لذا طلبههايى مانند
ما اين جرأت را به خود نمىدادند كه رأيى بر خلافِ رأى بزرگان دهند يا تحقيق كنند.
امام يك تحوّل ايجاد كردند؛ يعنى راه مناقشه در كلام بزرگان را باز كردند و حريم
را شكستند و به عالم تحقيق و فقاهت اين درس را دادند كه بايد حريم كلام بزرگان را
شكست؛ زيرا احترام به كلام بزرگان، مناقشه كردن در كلام آنهاست ... نه اينكه
بگوييم چون كلام ايشان است، بايد دربست پذيرفت. خلاصه، ايشان اين جرأت و شجاعت را
داشتند كه در كلام بزرگان مناقشه كنند و حق و حقيقت را آنطور كه هست، بيان كنند. [2]
شخصيّت فقهى
امام خمينى قدس سره به خاطر استعداد، شايستگىها و
موهبتهاى بىكران الهى به فراگيرى بسيارى از معارف و علوم اسلامى پرداخت و در
آنها تخصّص ويژه و مهارت كامل پيدا كرد. از اين رو، در قلمرو فقه و اصول استادى
متبحّر، توانا، صاحب مبنا و بلا معارض بود و آثار فقهى و اصولى ايشان از جمله
«كتاب البيع»، «مكاسب محرّمه»، «تحريرالوسيله» و ديگر كتابهاى فقهى (در باب فقه)
و كتاب «الرسائل» و ديگر كتابهاى اصولى (در باب اصول)، آگاهى عميق امام قدس سره
بر مبانى فقهى و اصولى، برخوردارى از شناخت بسيار بالا
[1] - پا به پاى آفتاب، ج 2، ص
205 (سخنان آيةالله سيد جلالالدين آشتيانى)