1- پيامبر 6: الاقتصاد
... جزء من بضع و عشرين جزءاً من النبوّة. [1]
صرفه جويى و ميانه روى جزئى از بيست و اندى جزء نبوت
است.
2- نشانه اسرافكار چهار چيز است: به كارهاى باطل
مىنازد، آنچه را فراخور حالش نيست مىخورد، در كارهاى خير بى رغبت است و هر كس را
كه بدو سودى نرساند، انكار مىكند. [2]
3- امام على 7: الاقتصاد
ينمى القليل، الاسراف يغنى الجزيل. [3]
ميانه روى، مال اندك را افزون مىكند و اسراف، مال
فراوان را به فنا مىبرد.
4- من صحب الاقتصاد ودامت
صحبته الغنى له، وجبر الاقتصاد فقره و خلله. [4]
هر كه با ميانه روى همنشين شد، همنشينى توانگرى با او
دوام يافت و ميانه روى، فقر و كاستى او را جبران كرد.
5- ويح المسرف، ما ابعده
عن صلاح نفسه واستدراك امره. [5]
بيچاره اسرافكار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران
كردن كار خود.
6- من اقتصد فى الغنى
والفقر فقد استعدّ لنوائب الدهر. [6]
هر كه هنگام توانگرى و تهيدستى ميانه روى كند، خود را
در برابر حوادث سخت روزگار آماده كرده است.
7- امام صادق 7: انّ
القصد امر يحبّهاللَّه عزوجل وان السرف (امر) يبغضه (اللَّهعزوجل). [7]
ميانه روى چيزى است كه خداى عزوجل آن را دوست دارد و
اسراف امرى است كه خداى عزوجل، از آن نفرت دارد.