گرچه
توريه را نمىتوان راست يا دروغ تلقّى كرد، ولى امام راحل قدس سره مىنويسد:
توريه
گرچه اثر دروغ را دارد (يعنى شنونده را به اشتباه مىاندازد)، ولى حرام نيست و
رواياتى آن را مجاز مىدانند. [2]
و فقهاى
اسلام، توريه را راه نجات از دروغ قرار دادهاند و حتّى فرمودهاند؛ توريه بر كسى
كه به آن آگاه باشد واجب است. [3] مانند آن كه بخواهد جان يا ناموس مسلمانى را حفظ
كند.
- حضرت
ابراهيم همه بتهاى بتپرستان- جز بت بزرگ- را شكست، آنان از حضرت ابراهيم
پرسيدند: آيا تو با بتهاى ما چنين كردهاى؟ پاسخ صريح نداد و فرمود:
«بلكه
اين بت بزرگ چنين كرده است؛ اگر بتهايتان سخن مىگويند، از خود آنان بپرسيد!» [4]
امام صادق 7 با نقل اين داستان فرمود: «نه بت بزرگ چنين كرده بود و نه
حضرت ابراهيم 7 دروغ گفت» [5] بلكه توريه كرد و دخالت بت بزرگ را مشروط
به سخن گفتن بتها كرد و چون بتها هرگز سخن نمىگفتند، پس بت بزرگ هم آنها را
نشكسته بود.
- حضرت
يوسف 7 نيز وقتى چند بار گندم به برادرانش بخشيد، دستور داد پيمانه شاهى
را در ميان گندمها پنهان كردند، سپس جارچى، برادران يوسف را ندا در داد كه شما
دزد هستيد! امام صادق 7 در اين باره نيز فرموده است: «برادران يوسف،
يوسف را از دست پدرش دزديده بودند. بههمين دليل وقتى از مصريان پرسيدند؛ شما چه
گم كردهايد، پاسخ دادند پيمانه شاهى مفقود شده و نگفتند شما آن را دزديدهايد،
بلكه منظورشان اين بود كه شما دزد يوسف هستيد!» [6]