اى امير مؤمنان 7، من زنا كردم، مرا از اين معصيت پاك گردان. امام از او روى برگرداند و فرمود: بنشين. آنگاه فرمود:

آيا ناتوان و عاجزيد از اينكه پنهان بداريد معصيتى را كه مرتكب شده‌ايد؟

چنانكه خداوند بر شما پوشيده مى‌دارد.

آن مرد دوباره برخاست و همان سخن را بازگفت. امام فرمود:

چه عاملى تو را به اعتراف واداشت؟

گفت: مى‌خواستم دامنم را از آلودگى پاك نمايم. امام فرمود:

چه چيزى بهتر از توبه بود.

امام سپس به اصحاب خود رو كرد تا آنها را موعظه كند. مرد براى بار سوم برخاست و سخن خود را تكرار كرد. امام فرمود: قرآن بلدى. عرض كرد: بلى. فرمود: قرائت كن. او قرائت كرد و درست خواند. سپس امام فرمود: آيا با احكام نماز و زكات آشنا هستى؟ گفت: بلى و امام پرسشهايى كرد و آن مرد پاسخ درست داد. امام فرمود: آيا مرضى بر تو عارض شده است؟ عرض كرد: خير. امام فرمود:

برخيز و برو تا در غياب تو نيز از حال تو پرس و جو نمايم. بدان اگر بازنگردى هرگز تو را تحت تعقيب قرار نخواهم داد. [1]

حضرت على 7 در مورد مردى كه چهار بار اعتراف به ارتكاب زنا كرد، فرمود:

[1] . همان