نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 110
بنده
ديگرى مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است [1]
4- حق حاكميت
الهى؛ خداوند، آفريدگار و كارگردان جهان و انسان است. حق حاكميت از آنِ اوست و
مشروعيت هر حاكمى هم به اذن و امضاى او بستگى دارد. از اين رو، حاكميت خداوند محور
نظام سياسى و حقوقى اسلام است و همه مردم اعم از زمامداران و رعايا، فرمانبران
فرامين الهى به شمار مىروند؛ زمامدارانش انسانهاى شايستهاى هستند كه حكمرانى را
به عنوان تكليفى از سوى خداوند- نه براى جاهطلبى- و به عنوان بارى گران بر دوش
دارند و رعايا نيز، اطاعت زمامدار اسلامى را به عنوان يك فريضه الهى بر خود لازم
مىشمرند.
تعريف فقه سياسى و سير تاريخى آن
آن دسته
از مسائل فقهى كه پاسخگوى نيازهاى انسان در زمينه حكومت، رهبرى، حسبه، صلح، جهاد،
امر به معروف و نهى از منكر، تولى و تبرّى، سياست داخلى و خارجى، حقوق بينالملل
و ... مىباشد، فقه سياسى ناميده مىشود. [2]
بر اساس
بينش اعتقادى شيعه در زمينه امامت و خلافت و لزوم اقامه دولت حق در عصر حضور و
غيبت امام معصوم 7 و ضرورت يارى رساندن به حاكم اسلامى جهت پيشبرد امور
و اداره دولت، خواه ناخواه فقه سياسى جزئى جدايىناپذير از فقه عام محسوب مىگردد.
با چنين
فرضى اشكال ندارد كه از اين بخش فقهى، به فقه سياسى تعبير شود؛ زيرا چنين تعبيرى
گرچه در دستهبندى سنتى فقه بىسابقه است، امّا هيچ گونه تغييرى را در ماهيت مباحث
فقهى ايجاد نمىكند و از سويى نامگذارى و دستهبندى مباحث فقه، از قلمرو حكم و
شريعت خارج است و از مسائل مقدماتى فقه به شمارمى رود.
فقه
سياسى بخشى از مجموعه فقه اصطلاحى و همراه و همزاد با آن است تاريخ تحولات فقه
سياسى را مىتوان از دو بعد تكوين و تدوين مورد مطالعه قرار داد:
1- دوره
تكوين و تأسيس فقه سياسى به عصر نزول قرآن و دوره زمامدارى پيامبر