نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 113
نشانههاى
ذلت در آنها آشكار مىگردد و از عدالت محروم مىگردند. [1]
بعضى
گويند، در دين نبايد قانون جنگ و جهاد وجود داشته باشد؛ چون جنگ بد است و دين بايد
ضد جنگ و طرفدار صلح باشد و از طرفى هم جهاد با آزادى عقيده مغايرت دارد؛ زيرا
جهاد تحميل عقيده بر ديگران است. مىگويند مسيحيت اين افتخار را دارد كه اسمى از
جنگ در آن نيست.
در پاسخ
بايد گفت در اسلام دو نوع جنگ و جهاد وجود دارد:
1- جهاد
دفاعى و آن صورى دارد مانند:
الف-
دشمن به سرزمين اسلامى هجوم آورد كه در اين صورت بر همه افراد از زن و مرد، واجب
است كه در حد توان به دفاع از سرزمين اسلامى برخيزند.
و در راه
خدا با كسانى كه با شما مىجنگند، پيكار كنيد و از حد تجاوز نكنيد.
يعنى چون
آنان با شما مىجنگند، شما موظفيد با آنان پيكار نماييد و از خود دفاع كنيد.
ب- جنگ و
جهاد با ياغيان و سركشان كه خود دو دستهاند:
1- گروهى
كه عليه حاكم اسلامى شوريده و به جنگ برخاستهاند مانند خوارج نهروان كه با امام
على 7 وارد جنگ شدند. بر مسلمانان واجب است با اين گونه افراد به مبارزه
برخيزند تا به اطاعت امام و حاكم اسلامى درآيند و اين مبارزه، دفاع از حق حاكميت
امام است.
2- از
مسلمانان گروهى عليه ديگران دست به تعدى و تجاوز بزنند كه بر بقيه مسلمانان واجب
است بين آنان اصلاح كنند و اگر گروه سركش دست از تجاوز برندارند، به قتال آنها
برخيزند تا به امر خدا باز گردند. [3] اين نيز جنگ به نفع مظلومان و دفاع از حق
آنان است.
ج- دشمن
در سرزمين خود، گروهى از مسلمانان را در بند كشيده و آنان را مورد اذيت و آزار
قرار مىدهد و آنان توان دفاع از خويش ندارند. در اين صورت جامعه