نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 218
در حديث
آمده، روزى زنى سرشناس را نزد رسول خدا 6 آوردند كه دزدى
كرده بود، پيامبر اكرم 6 دستور داد، دست او را قطع كنند.
عدهاى از قريش براى جلوگيرى از اجراى حدّ سرقت، نزد پيامبر 6 آمده و گفتند: اى رسول خدا، شما مصالح سياسى را ملاحظه نمىكنيد ودستورمىدهيد
كهبراىمالىاندك، دستزنباشخصيتى قطعگردد. آنحضرت فرمود:
همانا
گذشتگان قبل از شما براى آن نابود شدند كه حدود الهى را بر ضعيفان جارى مىكردند
ولى افراد متنفذ و سرشناس را رها مىساختند پس به هلاكت مبتلا گشتند. [1]
امام
خمينى رحمه الله در زمينه استقلال قضايى اسلام چنين مىفرمايد:
اسلام يك
وقتى حكومتى داشته است كه حاكمش را قاضيش مىخواهد كه «بيا يهودى عليه تو ادعا
كرده بيا» مىرود آنجا، با كمال ادب كنار يهودى مىنشيند وقتى هم كه قاضى مىگويد
يا ابالحسن، مىگويند نه، به من نگو اباالحسن، براى اينكه بايد با من مساوى صحبت
كنى. شما همچو دموكراسى در دنيا اطلاع داريد كه رئيس دولت را قاضى منصوب از قِبل
خودش، رئيس دولت را احضار كند و او حاضر شود؟! [2]
صفات قاضى
در فقه
اسلامى، ويژگىهايى براى قاضى بيان شده كه عبارتند از: بلوغ، عقل، ايمان، عدالت،
مرد بودن، حلالزاده بودن، اجتهاد [3] در دين و اعلم بودن نسبت به كسانى كه در
حوزه قضاوت وى هستند.
تصدى
مقام قضاوت، بر آنان كه ويژگىهاى يادشده را داشته باشند، واجب كفايى است مگر
اينكه اين ويژگىها منحصر در فرد خاصى باشد كه در اين صورت قضاوت بر او واجب عينى
خواهد بود.
[3] - گفتنى
است امام خمينى رحمه الله بعد از انقلاب اسلامى، به خاطر نياز وسيع به قاضى از
سويى و كمبود مجتهد جامعالشرايط از سوى ديگر، تصدى مقام قضا را براى غير مجتهد
نيز روا دانستند. ر. ك. صحيفه نور، ج 12، ص 256
نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 218