نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 38
البته
كار استنباط از عهده همه اصحاب برنمىآمد، امّا در ميانشان نخبگانى همچون ابوبصير،
زراره، محمد بن مسلم و ابان بن تغلب بودند كه از فقها و مجتهدان عصر ائمه شمرده
مىشوند.
امام
باقر 7 به أبان فرمود:
در مسجد
مدينه بنشين و براى مردم فتوا بده كه من دوست دارم فردى مانند تو در ميان شيعيانم
يافت شود. [1]
البته
اين نخبگان تحتالشعاع ائمه : قرار داشتند و مردم سعى مىكردند
مشكلاتشان را با خود امامان در ميان بگذارند و مرجعيت آنان در مواقع دسترسى نداشتن
به ائمه : بود.
از مطالب
يادشده چنين استنتاج مىشود كه در عصر امامان : دو گونه گرايش فقهى در
جامعه شيعى وجود داشت، يكى گرايش فقاهتى و استنباطى، دوم گرايش نقلى و جمعآورى
احاديث كه در روايات علاوه بر فهم و استنباط صورى و ظاهرى تأمل و تعمق بيشترى صورت
نمىگرفت.
در هر
صورت، فقه شيعه در عصر ائمه : به صورت فتاوايى جدا از روايات تدوين نشد
و روايات جمعآورىشده، فقه شيعه را تشكيل مىداد.
فقاهت از آغاز غيبت تا وفات شيخ طوسى
با آغاز
غيبت و كوتاه شدن دست شيعه از امام معصوم 7 نياز به فقها بيشتر شد. در
اين مرحله، فقه در شكلهاى مختلفى عرضه مىشد؛ بعضى از فقها كه بيشتر قبل از شيخ
طوسى بودند، به سبك گذشته فقه را در قالب روايات دستهبندى شده عرضه مىكردند،
بدون آنكه به تفريع فروع بپردازند و رأى و نظر مؤلف در مسائل فقهى، همان بود كه
از روايت استفاده مىشد.
كلام شيخ
طوسى در مقدمه كتاب «مبسوط» به خوبى نمايانگر سبك فقهى رايج در عصر قبل از ايشان
مىباشد. وى مىنويسد: