نام کتاب : کلیات فقه اسلامی نویسنده : علی نوری، علیرضا جلد : 1 صفحه : 54
وى
پديدار مىگردد كه از آن به «بلوغ» تعبير مىكنند. بلوغ از ديدگاه روان شناسان،
آغاز دگرگونىهاى روحى در انسان است و از نظر حقوق دانان، نقطه شروع تعهدات حقوقى
وى محسوب مىشود. از ديدگاه فقه اسلامى نيز، بلوغ شرط تكليف و آغاز مسئوليت انسان
در برابر خداوند است.
رسيدن به
مرحله بلوغ براى همه افراد يكسان نيست؛ برخى زودتر از ديگران به مرحله بلوغ
مىرسند و خصوصيات فردى و زيستى آنان، در تسريع يا تأخير بلوغ آنان، نقش مهمى
دارد؛ اما آنچه مسلم است زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ مىرسد. در هر صورت از نظر
قانونى لازم است امر مشخصى در نظر گرفته شود تا براى همه افراد يك ضابطه وجود
داشته باشد.
در فقه
اسلامى يكى از امور سه گانه زير نشانه بلوغ در پسران و دختران است:
الف-
روييدن موى درشت بر زهار.
ب- خارج
شدن منى در خواب يا بيدارى، به احتلام يا نزديكى.
ج- تمام
شدن پانزده سال قمرى در پسران و نه سال قمرى در دختران. [1]
بنابراين
كسى كه به سن بلوغ نرسيده، تكليفى ندارد؛ چنان كه تصرفات اعتبارى فرد نابالغ در
اموالش، به شكلهاى بيع، صلح، هبه، مضاربه و ... نافذ نيست و تنها ولّى شرعى وى
(پدر، جد پدرى، قيم، حاكم شرع) مىتواند در راستاى مصالح او، تصرفات ياد شده را
انجام دهد. [2]
2- عقل؛
عاقل بودن از ديگر شرايط تكليف است و ديوانه تكليفى ندارد. بنابراين اگر ديوانهاى
پس از چندى عاقل شده، لازم نيست تكاليفى را كه در حال ديوانگى انجام نداده، قضا
كند؛ البته برخى اعمال ديوانه و نا بالغ داراى آثار و احكام وضعى است. به عنوان
مثال، اگر ديوانه يا بچه، شيشه كسى را بشكنند، ضامنند، و در صورت عدم جبران ولىّ،
پس از عاقل و بالغ شدن، واجب است خسارت آن را جبران كنند.
در روايت
آمده زن ديوانهاى را كه زنا كرده بود، نزد عمر آوردند؛ وى دستور داد او را
[1] - ر. ك.
تحريرالوسيله، امام خمينى، ج 2، كتاب الحجر، مسأله 3