نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 115
خودشيرينى و تملق نسبت به سلطان به
منظور رسيدن به دنيا بود؛ تا آنجا كه سراپا اطاعت محض شدند؛ و به اين ترتيب
معاويه توانست همه امّت ناآگاه، بى بصيرت و دنياپرست را فرمانبردار كامل خويش
سازد.
كسانى كه گمراهى و دروغهاى امويان بر
آنان پوشيده نبود ناچار به خطرناكترين پديده زندگى انسان يعنى دوگانگى شخصيت، كه
ظاهر و باطن انسان باهم متفاوت مىشود، روى آورند، زيرا سياست معاويه در ترغيب به
مال و مقام و دنيا و روش وحشيانهاش در سركوب دشمنان، به مردم فهماند كه بايد به
دروغ و دورويى و سكوت در برابر حق و تظاهر به خلاف آنچه باور دارند روى آورند. اين
شرايط ناسالم آنان را وادار كرد تا اعتقادات حقه خويش را پنهان كنند و به آنچه
مورد پسند قدرت حاكمه است، با آن كه مىدانند باطل است، تظاهر كنند؛ و به اين
ترتيب حالت دوگانگى شخصيت در آنان پديد آمد واين دوگانگى شخصيت باعث پراكندگى
طرفداران و افشاى آن و نابودى قيام مىشد؛ و اين تحت تأثير بعد شخصيتى متأثر از
قدرت حاكم بود. در حالى كه باطن اين شخصيت، انقلاب را تأييد مىكرد و به يارى و
گسترش آن تمايل و رهبرىاش را تقديس مىكرد.
اين دوگانگى را فرزدق، هنگام بيان حال
مردم كوفه، براى امام حسين عليه السلام اين گونه بيان كرد: «دلهايشان نزد توست
ولى شمشيرهايشان بر روى تو كشيده است.»
وضع دورويان با آنهايى كه براثر باطل اموى
گمراه شده بودند، تفاوت نمىكرد؛ زيرا كه حكومت موفق شده بود هر دو گروه را زير
پرچم خود بسيج كند، تا براى پايان دادن به انقلابهاى حقطلبانه زين نهند و لجام
كشند و نقاب بندند.
بسيارى از كسانى هم كه حق و اهل حق را
مىشناختند اسير ضعف روحى روبه رشد روز سقيفه شدند. در نتيجه در عمل حق را رها
كردند و دست از يارىاش برداشتند، با آن كه از پيامدهاى اين كار در نزد خداوند
آگاه بودند.
عبدالله عمر مىگويد، از رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم شنيده است كه فرمود: «حسين كشته مىشود؛ چنانچه او را بكشند
و رها كنند و دست از يارى او بردارند، خداوند نيز تا روز
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 115