نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 128
بدون شك نوع سخن امام حسين عليه السلام
در گفت و گوى با برادرش محمد حنفيه، با سخنانى كه ميان او و برادرش عمر اطرف، كه
به امام عليه السلام پيشنهاد كرد كه «چرا تسليم نمىشوى و بيعت نمىكنى» رد و بدل
شد، تفاوت داشت.
همان طور كه سخنان آن حضرت با امّ سلمه
با آنچه در پاسخ نامه عمرة، دختر عبدالرحمن- كه روش امام بر او گران آمده بود و
حضرت را به فرمانبردارى و پيوستن به جماعت دستور مىداد- نوشت تفاوت داشت.
منطق گفتار آن حضرت در گفت و گوى با
فرزدق شاعر با منطق ايشان در گفت و گوى با عبدالله بن مطيع عدوى، كه بزرگترين
اهتمام او فراوانى و گوارايى آب چاهش بود، تفاوت داشت.
همچنين آن حضرت با عبدالله بن جعفر و
ابن عباس به گونهاى سخن مىگويد، كه با گفتار ايشان با عبدالله عمر، دارنده
موضعگيرى و رأى ترديدآميز، تفاوت دارد. عبدالله بر اين باور بود كه امام عليه
السلام نيز همانند مردم با يزيد صلح كند و همانند روزگار معاويه شكيبايى ورزد؛ [1]
تا آنجا كه امام عليه السلام از سخنان و استدلالهاى ترديدبرانگيزش به تنگ آمد و
فرمود: «مادام كه آسمان و زمين برپايند، بر چنين سخنى اف باد» [2]
پژوهشگرى كه نصوص مربوط به اين دوره مهم
را مورد تأمل قرار دهد، تأثير شخصيت مخاطب را در همه آنها روشن و آشكار خواهد
يافت. از كسانى كه به اين نكته مهم پى بردهاند مورّخ محقق، آقاى مقرم است كه
مىگويد: آن حضرت آنچه را كه مىدانست، به همه كسانى كه دوست داشتند وى از سفر به
كوفه چشم بپوشد باز نگفت.
زيرا آگاه بود كه با توجّه به تفاوت درك
و گنجايش مخاطبان و تفاوت ميزان دورى و نزديكى اهدافشان با آن حضرت همه چيز را
نبايد به آنان گفت. از اين رو پاسخ هر كسى را با عنايت به گنجايش و عقل و معرفت
خودش مىدهد. زيرا دانش ائمه عليهم السلام سخت و دشوار است و جز براى پيامبران
مرسل و فرشتگان مقرب و مؤمنانى كه خداوند قلبشان را با ايمان آزموده است، قابل
تحمل نيست. [3]