نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 149
حكومت اموى با همه وجود مىكوشيد تا
وجهه دينى را كه با تلاشى درازمدت و از راه مكر و فريب براى خود دست و پا كرده بود
حفظ كند.
مطمئنترين راه شكست و نابودى اين
چارچوب دينى، اين بود كه مردى با برخوردارى از موقعيّت دينى و پذيرفته شده در نزد
امّت اسلامى قيام كند؛ چرا كه قيام او ضامن رسوايى چهره دروغين بنىاميه بود، و جاهليت
و فاصله بسيار حكومتشان از تعاليم اسلامى را آن چنان كه بود روشن گرداند؛ و اين
مرد كسى جز حسين بن على عليه السلام نبود. زيرا كه آن حضرت در قلب اكثريت قاطع
مسلمانان داراى جايگاهى بلند بود؛ و او را دوست مىداشتند، حرمت مىنهادند و تعظيم
مىكردند. معاويه كه به اين حقيقت آگاه بود، از هر گونه رويارويى آشكار با امام
حسين عليه السلام دورى مىجست و مىكوشيد تا در راه قيام آن حضرت با مراقبت و
مداراى شديد مانع ايجاد كند. چنان كه از برخى روايتها- كه در متن كتاب نقل خواهد
شد- برمىآيد، معاويه قصد داشت كه اگر امام قيام كرد و وى بر آن حضرت دست يافت از
او درگذرد. زيرا به خوبى دريافته بود كه ريختن خونى چنين مقدس حماقتى است بزرگ؛ و
حكومت اموى را از همه جامههاى دروغين دينى كه بر خود پوشيده بود برهنه مىكند.
اما پسرش يزيد كه از هوش و تجربه سياسى پدرش بى بهره بود اين حماقت بزرگ را مرتكب
شد!
در روز عاشورا در كربلا، سپاه اموى جز
به كشتن حسين عليه السلام رضايت نداد: او را و ياران و اهل بيت بزرگوارش را در دل
اين روز كشتند؛ در حالى كه آب را به رويشان بسته بودند؛ تا آن كه تشنگى بر آنان
چيره گشت، در حالى كه در ميانشان حتى كودك شيرخواره بود! سپس كارهاى ديگرى كه
كردند مانند تاختن اسبان بر پيكرهايشان و به اسارت بردن دختران نبوّت با آن صورت
مشهور: سر و پا برهنه و بدون پوشش و پرده؛ و سرهاى كشتگان را همراه با اسيران از
كربلا به كوفه و از آنجا به شام انتقال دادند.
اين رفتار، پرده از چهره ضد دينى امويان
برداشت؛ و حقيقت ضد دينى و ضد انسانيشان را آشكار گردانيد. سرهاى بريده، اسيران و
سربازان برگشته از جنگ، گواهان زنده و آشكارى بودند كه جايگاه موهوم دينى امويان
در نفوس مسلمانان را متزلزل ساختند.
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 149