نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 166
گرامى داشت مسلمانان نسبت به آن دو به
جايى رسيد كه چون پياده حج مىگذاردند و مركبها پيشاپيش و بدون سوار برده مىشد؛
هر سوارى كه از راه مىگذشت، به خاطر احترام و بزرگداشت منزلتشان پياده مىشد،
چنان كه راه رفتن براى بسيارى از حاجيان دشوار گرديد. آنگاه نزد چند تن از بزرگان
صحابه رفتند و خواستند كه به آن دو پيشنهاد كنند كه يا سوار شوند و يا از راه
كناره بگيرند. چون اينپيشنهاد به آن دو بزرگوار داده شد گفتند: سوار نمىشويم
زيرا با خود عهد كردهايم كه تا خانه خدا پياده برويم، ولى از راه كناره مىگيريم.
[1] هنگام طواف خانه خدا، ازدحام مردم براى سلام كردن به آن دو به اندازهاى زياد
بود كه نزديك بود خردشان كنند. [2]
حسن عليه السلام و حسين عليه السلام
پيوسته دو ستاره روشن آسمان اين امّت بودند كه در دل مؤمنان جاى داشتند و مورد
محبت، احترام و تقديسشان بودند. تا آن كه ابومحمد، حسن مجتبى، رخت از اين جهان
بربست و به جوار پروردگار متعال و جد و پدر و مادرش انتقال يافت.
و امام اباعبدالله الحسين تنها ماند ...
در اين هنگام امّت اسلامى جداى از قداست
ويژهاش، وى را باقيمانده اهل كسا و آيههاى تطهير و مودّت و ابرار و اهل بيت و
يادآور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و على عليه السلام و فاطمه عليها
السلام و حسن عليه السلام مىديدند. در نتيجه آن حضرت به تعبير يكى از نامههاى
تسليتى كه از كوفه به وى رسيد، «برجستهترين بازمانده گذشتگان» بود. [3]
جايگاه او در ميان مردم همان جايگاه جدش
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود كه جانهاى سرگردان و نگران، آرامش و وقار
مطلوب خويش را در وجود او مىيافتند. حتى كسانى كه از هدايت اهل بيت عليهم السلام
دور مانده بودند در برابر امام حسين عليه السلام دل از دست مىدادند و نهايت اكرام
و احترام را نسبت به وى به جاى مىآوردند و به بلندى قدر و منزلتش اعتراف
مىكردند.