responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 170

هنگامى كه جانيان خشم امّت از قتل امام عليه السلام را حتى در خانه‌هايشان، احساس كردند، درصدد گريز از مسؤوليت كشتن او برآمدند؛ و گناه را به گردن يكديگر مى‌انداختند! طبرى روايت مى‌كند كه چون سر امام عليه السلام نزد يزيد گذارده شد و همسرش، هند، دختر عبدالله بن عامر اين را شنيد. صورتش را پوشاند و بيرون آمد؛ و گفت: يا اميرالمؤمنين آيا اين سر حسين، پسر دختر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است؟! گفت: آرى، بيا و بر آن شيون كن و براى پسر دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و فريادرس قريش سوگوار باش كه ابن زياد شتاب ورزيد و او را كشت؛ خدايش بكشد. [1]

عبيدالله بن زياد- پس از قتل حسين عليه السلام- قصد داشت نامه‌اى را كه فرمان كشتن حضرت را در آن صادر كرده بود، از عمر سعد بگيرد. از اين رو گفت: اى عمر، نامه‌اى كه درباره كشتن حسين برايت نوشتم كجاست؟ گفت: فرمانت را اجرا كردم و نامه هم از بين رفته است. گفت: بايد آن را بياورى. گفت: از بين رفته است. گفت: به خدا سوگند بايد آن را بياورى. گفت: به خدا سوگند گذاشته شد تا هنگام پوزش‌خواهى از پيرزن‌هاى قريش در مدينه برايشان خوانده شود. به خدا سوگند من تو را درباره حسين عليه السلام چنان نصيحت كردم كه اگر پدرم سعد بن ابى وقاص را نصيحت مى‌كردم، حقش را ادا كرده بودم.

در اين هنگام عثمان، پسر ابن زياد و برادر عبيدالله، گفت: به خدا راست گفت، من دوست داشتم كه در بينى همه بنى‌زياد تا روز قيامت حلقه‌اى مى‌بود، ولى حسين كشته نمى‌شد. [2]

خبر دادن از شهادت خود

يكى از ابعاد منزلت آن حضرت در ميان امّت اين بود كه مى‌دانستند او سيدالشهداست كه با گروهى از خاندان و يارانش بر ساحل فرات در سرزمين كربلاى عراق كشته مى‌شود؛ و شفاعت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به كشندگانش نمى‌رسد. همچنين امّت مى‌دانست كه كدامين ظالم‌


⇨ پيامبر (ص) دارد تا ابن زياد آن برده داراى نسبتى پست.

[1] - تاريخ الطبرى، ج 4، ص 352.

[2] - همان، ص 357.

نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی    جلد : 1  صفحه : 170
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست