نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 174
اقامتگاه كاروانشان است؛ اينجا
باراندازشان است؛ اينجا محل ريختن خونشان است.
خوش به حالت اى زمين كه خون دوستان در
تو مىريزد. [1]
امام باقر عليه السلام فرموده است: على
عليه السلام بيرون آمد و همراه مردم حركت كرد تا آن كه به يك يا دو ميلى كربلا
رسيد، پيشاپيش آنان حركت مىكرد؛ و چون به جايى به نام «مقذفان» رسيد فرمود: در
اينجا دويست پيامبر و دويست سبط كشته شدهاند كه همه شهيدند، و اقامتگاه عاشقان
شهيدى است كه نه گذشتگان از آنان پيشى مىگيرند و نه آيندگان به پاى آنان مىرسند.
[2]
حذيفه گويد: در دوران زندگى رسول خدا
صلى الله عليه و آله و سلم از حسين بن على عليه السلام شنيدم كه مىگفت: به خدا
سوگند كه سركشان بنىاميه بر كشتن من گرد مىآيند و عمر بن سعد آنان را فرماندهى
مىكند. گفتم: آيا پيامبر خدا اين را به تو خبر داده است؟ گفت: نه. من رفتم و
موضوع را به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم گزارش دادم؛ و او فرمود: علم من
علم اوست و علم او علم من است؛ و ما آنچه را كه موجود مىشود، پيش از موجود شدنش
مىدانيم. [3]
ابن عباس گويد: در حالى كه اهل بيت
فراوان بودند، ما هيچ ترديد نداشتيم كه حسين بن على در سرزمين طفّ كشته مىشود. [4]
عبدالله بن شريك عامرى گويد: مدتها پيش
از كشته شدن حسين عليه السلام من از ياران على مىشنيدم كه هنگام ورود عمر بن سعد
به مسجد مىگفتند: «اين قاتل حسين بن على عليه السلام است» [5]
سالم بن ابى حفصه روايت مىكند: روزى
عمر سعد به حسين عليه السلام گفت: يا اباعبدالله، گروهى از مردمان نابخرد
مىپندارند كه من كشنده توام. حسين عليه السلام فرمود: «آنان نابخرد نيستند، بلكه
بردبارند. آگاه باش، چشم من به اين روشن است كه پس از من جز اندكى از گندم عراق
نخواهى خورد.» [6]
[1] - بحار الانوار، ج 41، ص 295، باب
114، حديث 18.