نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 177
هنگامى كه حسين عليه السلام به كربلا
رفت، صحابى بزرگوار، انس بن حارث نيز با ايشان همراه شد و در ركاب آن حضرت به شهادت
رسيد. [1]
شايد راز پيدايش تحول در موضعگيرى زهير
بن قين، اخبارى بود كه از سلمان فارسى درباره بشارت به يارى حسين، به ياد داشت.
زهير گويد: حديثى براى شما نقل مىكنم، ما در دريا به جنگ رفتيم و خداوند ما را
پيروز ساخت و غنايمى به دست آورديم. در اين هنگام سلمان فارسى گفت: آيا از
پيروزىاى كه خداوند نصيبتان كرده و غنايمى كه به دست آوردهايد خوشحاليد. گفتيم:
آرى. گفت: هنگامى كه سرور جوانان آل محمد را يافتيد، از جنگ در ركاب او بيشتر از
غنايمىكه امروز بهدست آوردهايد شادمان باشيد. [2]
عريان بن هيثم گفته است: پدرم به صحرا
مىرفت و در نزديكى آوردگاه حسين عليه السلام سكنى مىگزيد. هرگاه كه به آنجا
مىرفتيم مردى از بنىاسد را نيز مىديديم.
پدرم به او گفت: تو را پيوسته در اين
مكان مىبينم؟!
گفت: شنيدهام كه حسين عليه السلام در
اينجا كشته مىشود و من هر روز به اينجا مىآيم، شايد به او برخورم و همراهش
كشته شوم.
ابن هيثم گويد: پس از قتل حسين عليه
السلام، پدرم گفت: بياييد برويم ببينيم آيا آن مرد اسدى، ميان كشتهشدگان با حسين
است؟ به ميدان نبرد آمديم و گشتيم و به ناگاه مرد اسدى را كشته ديديم!» [3]
غائله روز نخست
معاويه از همان نخستين روزهاى صلح و
بلكه از هنگامى كه به فكر صلح افتاد، نيّتى جز خيانت و پيمان شكنى نداشت. او در
نخستين روزهاى پس از صلح مكر و خيانتش را آشكار ساخت؛ و هيچ چيز روشنتر از
سخنرانى او پس از صلح نيست كه طى آن گفت: «آگاه باشيد، من هرآنچه را كه به حسن بن
على عليه السلام دادهام زير اين دو گام خويش نهادم؛ و بهآنها وفا نمىكنم!» [4]
[1] - ر. ك. تاريخ ابن عساكر (زندگينامه
امام حسين عليه السلام)، محمودى، ص 239، حديث شماره 283.