نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 186
مىفرمايد: من ديدم كه بيشتر مردم
دوستدار صلح و از جنگ بيزارند. در نتيجه دوست نداشتم كه آنان را به كارى كه خوش
نمىدارند وادار سازم؛ و من صلح را براى اين پذيرفتم كه شيعيانم از قتل جان سالم
به در برند و مصلحت چنين ديدم كه اين جنگ را به وقت ديگرى بيندازم؛ همانا خداوند
هر روزى در كارى است» [1]
راست گويى ابومحمد
موضع امام حسين عليه السلام در برابر
همه تصميمها و موضعگيرىهاى امام حسن عليه السلام، موضع شريكى همكار و ياورى
پشتيبان بود. اين حقيقتى است كه پژوهشهاى تاريخى مربوط به روابط آن دو بزرگوار در
دوران امامت امام حسن عليه السلام آن را تأييد مىكند. گذشته از آن، اعتقاد به
امامت و عصمت آن دو امام همام نيز ثابت مىكند هر دوى آنان گفتار و رفتار يكديگر
را تصديق مىكردهاند. در آنچه به موضوع صلح با معاويه مربوط مىشد، امام حسين
عليه السلام پشتيبانى كامل خود را نسبت به تصميم امام حسن عليه السلام اعلام داشت
و در مناسبتهاى گوناگون از موضع مشترك خود با برادرش و امتثال فرمان وى به عنوان
امامى كه اطاعتش واجب است پرده برمىداشت.
عدى بن حاتم به امام حسين عليه السلام
گفت: يا اباعبدالله ذلّت را به عزّت خريديد، چيز اندك را پذيرفتيد و چيز بسيار را
وانهاديد. تو امروز ما را اطاعت كن و سپس براى هميشه روزگار با ما مخالفت نما. حسن
و تصميم او درباره اين صلح را واگذار و شيعيانت را، از اهل كوفه و ديگران
فرابخوان؛ و من و دوستم (يعنى عبيدة بن عمر) را بر اين پيشقراولان بگمار كه در اين
صورت، پيش از آن كه پسر هند متوجّه شود، ما با شمشير او را از پاى درمىآوريم.
امام حسين عليه السلام در پاسخ فرمود: ما بيعت كرده و پيمان بستهايم و راهى براى
شكستن بيعت ما نيست. [2]
هنگامى كه حجر بن عدى نيز چنين درخواستى
را مطرح كرد، امام حسين عليه السلام باز همين پاسخ را داد: «ما بيعت كردهايم، و
راهى به سوى آنچه گفتى نيست» [3]