نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 191
معاويه به سعيد بن عاص، والى مدينه پيش
از وليد بن عتبه، درباره موضعگيرى نسبت به امام حسين عليه السلام چنين نوشت:
مراقب حسين بهويژه باش، نبايد كه به او بدى برسانى، زيرا كه او خويشاوند [رسول
خداست] و حقى بزرگ دارد كه بر هيچ مرد و زن مسلمانى پوشيده نيست. او چونان شير
بيشه است و بر تو ايمن نيستم كه اگر با او مشورت كردى بر او چيره شوى [و رأى خود
را بر او غالب كنى] ... [1]
بنابر اين، مشكل معاويه در موضع وى نسبت
به امام حسين عليه السلام، خويشاوندى نزديك آن حضرت با رسول خدا صلى الله عليه و
آله و سلم است. او پسر فاطمه زهرا عليها السلام است و اين ارتباط ويژه حقى بزرگ را
بر هر مرد و زن مسلمانى واجب ساخته است و همه امّت با اين حق بزرگ آشنا بودند و آن
را انكار نمىكردند.
از اينجا است كه هر گونه رويارويى
آشكار ميان نظام اموى و امام عليه السلام به مصلحت اين نظام- كه بسيار تلاش دارد
تا به ديندارى تظاهر كند- نيست.
اما موضع امويان مبنى بر گزند نرساندن
به امام عليه السلام محدود است و مطلق نيست؛ و حكومت اموى تا هنگامى بدان پايبند
است كه امام نيز عليه آنان قيامى نكند. هنگامى كه امام حسين عليه السلام وليد بن
عتبه را به خاطر جلوگيرى از ديدار مردم عراق با آن حضرت به شدت مورد نكوهش قرار
داد، وى محدوده موضع رسمى امويان نسبت به ايشان را به روشنى بيان كرد و گفت: «اى
كاش بردبارى ما نسبت به تو موجب جسارت و خشم ديگران نسبت به تو نگردد، بنابر اين
گناه زبان تو مادامى كه دستت آرام باشد بخشيده است. پس با دستت خود را به مهلكه
نينداز كه تو را به خطر مىاندازد.
يعنى تا هنگامى آهنگ قيام و شورش عليه
ما را ندارى، آنچه مىخواهى و دوست مىدارى بگو. اما اگر در عمل عليه ما جنبش و
قيامى كردى بخشش و امانى به كار نيست و ميان ما و شما جز شمشير و كشتن نيست. اين
همان خط قرمزى بود كه براى خون محترم در ميان عبد مناف كشيده شده بود! و او حق
عبور از آن را ندارد وگرنه مانند هر خون غير محترم ديگرى با تيغ برنده ريخته
مىشود.