نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 221
فرمود: شما را به خدا سوگند، آيا
مىدانيد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم او را براى بيزارى از مشركان
فرستاد و فرمود: پيام مرا جز خودم و يا مردى از خودم نمىرساند؟ گفتند:
پروردگارا، آرى.
فرمود: آيا مىدانيد كه هيچ سختىاى
براى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پيش نيامد، مگر آن كه به خاطر اعتماد به
على او را پيش فرستاد؛ و هرگز او را به نام نخواند و تنها مىگفت: «اى برادرم»، يا
«برادرم را صدا بزنيد» گفتند: آرى به خدا قسم.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم ميان او و جعفر و زيد داورى كرد و سپس فرمود: يا على، تو از
منى و من از توام و تو پس از من ولى همه مؤمنانى؟ گفتند:
پروردگارا، آرى.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم هر روز با او خلوت مىگزيد و هر شب نزدش مىرفت، هرگاه كه
مىخواست به او عطا مىفرمود و هرگاه كه خموش بود با وى سخن آغاز مىكرد؟ گفتند:
آرى به خدا قسم.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول صلى الله
عليه و آله و سلم او را بر جعفر و حمزه برترى داد، آن هنگامى كه به فاطمه عليها
السلام فرمود: تو را به همسرى بهترين فرد خاندانم درآوردم، اسلامش بر همه پيشى
دارد، بردبارتر و عالمتر است؟ گفتند: آرى به خدا قسم.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم فرمود: من سرور فرزندان آدمم و برادرم، على، سرور عرب است؛
و فاطمه سرور زنان بهشتى است و حسن و حسين، دو پسرم، سرور جوانان اهل بهشتند؟
گفتند: آرى به خدا قسم.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم دستور غسلش را به او داد و به او خبر داد كه جبرئيل به وى
كمك مىكند؟ گفتند: آرى به خدا قسم.
فرمود: آيا مىدانيد كه رسول خدا صلى
الله عليه و آله و سلم در پايان يكى از خطبه هايى كه خواند فرمود:
من دو چيز گرانمايه را ميان شما
مىگذارم، كتاب خدا و خاندانم. پس به آن دو چنگ بزنيد كه هرگز گمراه نشويد؟ گفتند:
آرى به خدا قسم.
به همين ترتيب هيچ چيزى از قرآن را كه
خداوند درباره على بن ابىطالب به ويژه و درباره اهل بيت او نازل گشته بود؛ و نيز
آنچه را بر زبان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم جارى شده
نام کتاب : با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه نویسنده : شاوی، علی جلد : 1 صفحه : 221